سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























همسایه خورشید

 

 به خاطر پرنده ای که پر نزد

 به خاطر پرنده ای که پر زدن ز یاد برد

 تو اشک ریختی . . گریستی

 فدای قلب نازکت

 ز مردن پرنده ای چه زود رنجه می شوی !

 ولی ز یاد میبری

 دلی که یک زمان بخاطر تو می تپید

 درون سینه ای شکست !

 درون سینه شکسته ای به خون نشست !

 کنون بگو تو دلبرم

 دل شکسته به خون نشسته را کجا برم ؟ ! . .

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/1/30ساعت 2:24 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


Design By : Pichak