سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























همسایه خورشید

قسمتی از مشاهده محشر/بیاد پیر غلام ابا عبداله الحسین /پدر عزیزم و مداح مخلص اهل البیت داداش خوبم

همه شدن طعمه آتیش اونجا /به جز یه عده اهل دین و تقوا

اوناکه بودن همه نور عینی /سینه زنا و مردم حسینی

نه سینه زنهائیکه مفلس بودن /فقط اونا که خیلی مخلص بودن

خلاصه نوبت به ماها که رسید /یه خورده ام دلم تو سینه لرزید

یه وقت دیدم که با یه تخت روون /فرشته ها دارن میان پیشمون

عقده هنوز نشسته تو گلومه /گفتم که کار ما دیگه تمومه

رو گونه اشکمون میریزه نم نم / شاید که مارو ببرن جهنم

تخت و آوردن پیشمون گذاشتند /فرشته ها پرده رو بر میداشتند /

همه بفکر اینکه مشروط شدیم /پرده رو برداشتن و مبهوت شدیم /

یکی از اون فرشته های امداد /پشت سرهم صلوات فرستاد

دست روی سینه احترام میکردیم /با صلوات همه سلام میکردیم

هرکه تونست بگه رو اون تخت کی بود / خودم میگم فاطمه (س) و علی (ع) بود

پیچید صدای همه با زمزمه /که اومده مادرمون فاطمه (س)

همه رها ز غصه و غم شدند /مامورا تا کمر همه خم شدن

حضرت زهراء(س) که فداش بشم من /الهی خاک زیر پاش بشم من

رو کرد به مامورا که هرچی هستند /اینا همه بچه های من هستند

چیکار دارید حساب کتاب میکنید /هی ازشون سوال جواب میکنید

اگر چه روسیاهن اینها همه /حساب کتابشون همه با منه

اینا همه بوی گل یاس میدن / سینه زن حضرت عباس بودن

بیا تو حال و روزشون را ببین /سینه های کبودشون را ببین

اینا همه عاشق نور عینن /سینه زن فرزند من حسینن (ع)

تو بچگی وقتی زمین میخوردند /نام علی (ع) از ته دل میبردند

هیاتی ان سینه هاشون زینبی است / تمام قلب و روحشون فاطمیست

کی گفته که باید برن جهنم /اینا  بهشتین تو هر دو عالم

غم از دل همه ما زدودند /در بهشت به روی ما گشودند


نوشته شده در جمعه 91/2/29ساعت 5:5 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


Design By : Pichak