سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























همسایه خورشید

قورباغه توی کلاس ورجه ورجه میکرد.



آقای افتخاری گفت:قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون.

قاسم گفت:آقا اجازه؟ ما از قورباغه میترسیم

 آقای افتخاری گفت:ساسان! تو این قورباغه را بینداز بیرون

ساسان گفت:آقا اجازه؟ ما هم میترسیم

آقای افتخاری گفت:بچه ها! کی از قورباغه نمیترسد؟

من گفتم:آقا اجازه؟ ما نمیترسیم

 آقای افتخاری گفت:کیف و کتابت را بردار و زود از کلاس برو بیرون.

گمان میکنم که محمود مرا لو داده باشد؛ وگرنه آقای افتخاری از کجا میدانست که من قورباغه را به کلاس آوردم؟!
 


نوشته شده در دوشنبه 91/7/10ساعت 10:8 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


Design By : Pichak