همسایه خورشید
گاهی لازم است پای کامپیوترت نباشی، گوگل و یاهو و فلان را بیخیال شوی عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است/ بیقراری کردن و گفتن صبوری بهتر است/ تویه قرآن خوانده ام .یعقوب یادم داده بود/ دلبرت وقتی کنارت نیست .کوری بهتر است/ غمگینی می دانم! چشم هایت را بسته ای به آدمهایی فکر می کنی که گرگها را تکه پاره می کنند و به بهشتی که تا ابد خالی خواهد بود چرا دستهای ما را این قدر کوچک آفریده ای ؟ و هیچ گاه آیا فکر کرده ای که این دلهای شیشه ای با تلنگری می شکند؟ پروردگارا ! چشمهایت را باز کن غمگین نباش شاید معجزه ای بشود عصای موسی را کجا گذاشته ای ؟ تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی/ دلم می پاشد از هم بس که زیبا می شوی گاهی / حضور گاهگاهت بازی خورشید با ابر است / که پنهان می شوی گاهی و پیدا می شوی گاهی / به ما تا می رسی کج می کنی یکباره راهت را ز ناچاریست گر هم صحبت ما می شوی گاهی / دلت پاک است اما با تمام سادگیهایت/ به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی/ تو را از سرخی سیب غزلهایم گریزی نیست / تو هم مانند حوا زود اغوا می شوی گاهی/ دو گونه است روزی : یکی انسان آن را بجوید و دیگری انسان را بجوید . . . او که خواهان دنیاست . . مرگ او را با خود ببرد و آن که آخرت را خواهد دنیا در پی اوست تا روزی ی خویش به تمامی از جهان بستاند .
خش روی وسایل چوبی را با کشیدن گردو بر روی آنها برطرف کنید.
با خانواده ات دور هم بنشینید، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و
ببینی زندگی فقط همین صفحه نمایش و فضای مجازی نیست ...
شاید هم بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی
در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟
لازم است گاهی عیسی باشی
ایوب باشی
و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آیی و
از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و با خود بگویی:
سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم ...
آیا ارزشش را داشت؟
سپس کم کم یاد می گیری
که حتی نور خورشید هم سوزاننده است اگر زیاد آفتاب بگیری
می آموزی که باید در باغ خود گل پرورش دهی
نه آنکه منتظر کسی باشی تا برایت گلی بیاورد.
یاد می گیری که می توانی تحمل کنی که در خداحافظی محکم باشی
و یاد می گیری که بیش از آنکه تصور می کردی خودت و عمرت ارزش دارد
گاه حتی لازم است بعد از نمازت بنشینی و فکر کنی،
ببینی که ورای باورهایت چیست؟
ترس یا اشتیاق یا حقیقت؟
گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی و غذا بدهی؛
ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟
خوراک موش در گوانجو
خوراک موش صحرایی در لیما
کباب موش خرمایی در ساحل عاج
پیش غذای حشرات در نیویورک
خوراک مار در روستایی در شرق هانوی
نوعی کرم بوداده در چین
خون و دل روده حیوانات در هانوی
پیش غذای خوک آبی در اوتاوا
شیرینی ملخ در هلند
خورشت سگ در پیونگ یانگ
غذا با سس مورچه در باریکارا
مورچه بو داده در اندونزی
خوراک عنکبوت در اندونژی
نوشیدنی خون مار در دوره آموزش نظامی در امریکا
گورکن برزیلی آماده طبخ
کاسه بلور یا چینی می تواند برای موبایل شما نقش آمپلی فایر را بازی کند.
برای جلوگیری کردن از سررفتن شیرجوش، یک قاشق چوبی برروی آن قرار دهید.
به جای خرید حوله های سر تی تمیز کننده ی کف زمین، از دستمال کهنه های آشپزخانه استفاده کنید.
هنگام دریل کاری دیوار، از برچسب های کاغذی برای جمع آوری گچ و خاک استفاده کنید.
برای پیدا کردن اشیای قیمتی ریز، یک جوراب را با کش لاستیکی به سر جاروبرقی زده و کف محل را جارو کنید.
برترین ها: در ایتالیا مردی قصد ازدواج داشت. پس به یک بنگاهی مراجعه کرد که روی آن نوشته بود «بنگاه زناشویی». مرد در را باز کرد و وارد اتاقی شد که دو در داشت.
روی یکی نوشته شده بود «زیبا» و روی دیگری «نازیبا». در زیبا را فشار داد و وارد اتاق شد. دو در دیگر دید، روی یکی نوشته شده بود «کدبانوی خوب» و روی دیگری «شلخته».
او از در کدبانوی خوب وارد شد. در آن جا دو در دیگر بود که روی یکی «جوان» و روی دیگری «پا به سن گذاشته» نوشته شده بود. از در جوان وارد شد. ته اتاق آینه ی دیواری بزرگی دیده می شد که روی آن این جمله نوشته شده بود:
«با چنین ادعا و هوس ها، بهتر است اول خودتان را در این آینه نگاه کنید!!»
Design By : Pichak |