سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























همسایه خورشید

ایران به روایت خندانک های یاهو

آدم بعضی وقتها دلش میخواهد بنویسد و حسابی هم موضوع داغ و جالب برای نوشتن هست اما هر جور فکر میکند که بنویسد یا ننویسد؟ این مواقع آدم اینجوری  میشود! همین ایده موجب شد در مورد توصیفات کامل خندانکهای یاهو مسنجر یا همان Emoticon ها و توان بیان وضعیت کاربران اینترنت و بلاگرهای ایرانی بنویسم. از هیچی که بهتر است! نه؟

اما کاربردهای اصلی خندانکهای یاهو مسنجر:

1-وضعیت کلی کاربران اینترنتی ایران با توجه به کیفیت و سرعت اینترنت=

2-وضعیت کاربران ایرانی شاکی از کندی اینترنت در زمانهای خاص و فیلترینگ فله ای!=

3-وقتی بلاگری میخواهد وارد بلاگ خودش بشود و می بیند فیلتر شده است!=

4-وضعیت کاربران ایرانی وقتی موفق به عبور از فیلتر  (زبانم لال!) می شوند!=

5-وقتی منتظر رسیدن ساعت دانلود رایگان هستند=

6-وقتی یک نرم افزار 1000 دلاری را کرک میکند و مورد استفاده رایگان قرار می دهند=

7-وقتی همینجوری کاملاً اتفاقی به یک مطلب بالای 18 سال برخورد می کنند!=

8-وقتی همزمان دارند با چند نفر چت میکنند=

9-وقتی سرعت اینترنت را در بلاد کفر می بینند!=

10-وقتی کتابهای درسی را باز میکند=

11-کسری از ثانیه بعد از بستن کتاب و ورود به فیسبوک=

12-وقتی مزخرفات پ نه پ دیگران را میخواند و خودش هم چند پ نه پ سر هم می کند=

13-وقتی یک پ نه پ خطرناک و سیاسی می بینند!=

14-وقتی در حال بازدید از سایتهای همیشگی خود هستند و مادرشان و یا بدتر همسرشان از راه میرسد!=

15-وقتی توجیهات صد من یک غاز مسئولان در مورد برخورد لنگر کشتی و جویدن فیبر نوری توسط کوسه ها را می شنوند!=

16-وقتی یک فایل سنگین را با سرعت زپرتی دانلود می کنند=

17-وقتی پاسخ مسئولان محترم را در نهایت احترام می دهند!=

18-وقتی وی پی ان و فیلترشکن مجانی پیدا می کنند!=

19-وقتی موقتاً سیستم فیلرینگ از کار می افتد و همه سایتها در دسترس هستند=

20-وقتی در اینترنت با یک دختر که عکس یاهوی زیبایی دارد آشنا می شوند=

21-وقتی عاشق می شوند و از زندگی و درس و همه چیز می افتند!=

22-وقتی فکر کردن همینجوری دارند تریپ لاو می ترکونند!=

23-وقتی دارند امکانات و موفقیتهای خودشان را صادقانه توضیح میدهند!=

24-وقتی شکست عشقی میخورند!=

25-وقتی میفهمند که آن دختر در یاهو مسنجر در واقع پسر عمه خودش بوده است!=

(تازه کلی شارژ ایرانسل و …هم واسش خریده بوده!!!)

26-وقتی شایعه ملی شدن اینترنت را می شنود!=

27-وقتی خبر شیرین ملی شدن اینترنت به گوشش میرسد!=

28-وقتی به اینترنت ملی ابراز علاقه می کند=

29-وقتی پیشنهاد استفاده از تبیان به جای فیسبوک میرسد!=

30-وقتی یک ایمیل یا اس ام اس اشتباهی برای کسی ارسال می شود و خیلی هم خفن است!=

31-وقتی آنقدر علاف بوده اند که تا اینجای نوشته را خوانده اند!=


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/26ساعت 8:36 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

 

وب شهر

 

 

 

“مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذار،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!

 

 

امروز به من ثابت شد که 2012دنیا تموم نمیشه

اخه یه چیپس خریدم انقضاشو نوشته بود 2015

 

 

بهش بگی دوسش داری

پرو میشه میره !

بهش بگی ازش بدت میاد

نا امید میشه و میره !

محبت کنی

خوشی میزنه زیر دلش و میره !

محبت نکنی

از یکی دیگه محبت میگیره و میره !

خلاصه میره …

خودتو خسته نکن!!!

 

 

خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بفهمان که اودکلن کار حمام را نمیکند

 

 

نصیحت یه شوهر به زنش

هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

 

 

دختره میره لوازم التحریری و میگه

آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…

مرده میگه : بله داریم. میگه : پس 12تا بدید لطفا..!!!

 

 

سال ها برای برابری زنان و مردان تلاش کردیم

و بالاخره توانستیم حق مش کردن مو، سوراخ کردن گوش و برداشتن ابرو را

به آقایان تقدیم کنیم!

 

 

لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره

آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان

تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !

 

 

 
 

بابام خطاب به من: به خدا پولی که تو این 20 سال خرج تو کردم میدادم سکه میخریدم الان میلیاردر بودم و الان با این پول میتونستم یه پسر تحصیل کرده ی دانشمند همسن و سال تو واسه خودم بخرم و بهش افتخار کنم!

 


 

هر موقع بابام میگه بیا بشینیم دو کلام حرف بزنیم …

از نمره 13 ای که اول دبستان دیکته گرفتم

تا هفته پیش که با دختر تو خیابون منو دید هرکارِ خلافی که کردم میاد جلو چشام !!


 
 

آخرین مدل پیام عاشقانه سال90:

.

.

.

.

.

در حد اوضاع اقتصادی کشور خرابتم


 

 

 

همیشه یکی از سوالای ذهنیم این بود که :

چجوریه وقتی پسرا میرن حموم خوشگل میشن میان توی جمع …

ولی وقتی دخترا میرن حموم زشت میشن و سریع فرار میکنن و میرن تو اتاقشون که کسی نبینتشون ؟؟


 
 

احتمال میدم ضرب‌المثل یک دست صدا نداره قبل از اختراع بشکن گفته شده باشه !


 
 

زندگی متأهلی یعنی

به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگه‌دار تو باشد

اونوقت جواب بگیری:

یه بسته قارچ، آب‌لیمو، مرغ ، نون !



 
 

همه پسرا فکر می کنن بزرگترین آرزوی یه دختر پیدا کردن یه پسر رویایی هستش اما نمی دونن بزرگترین آرزوی یه دختر غذا خوردن بدون چاق شدنه



 
 

پسر: عزیــــــــــــزم!!!

دختر: جووونـــــم!!!

پسر: گــــــــــلِ من!!!

دختر: جانــــم؟؟

پسر: عشــــــقم!!!

دختر: جان؟؟؟

پسر: زندگـــی من!!!

دختر: بله؟؟؟

پسر: نفسِ من!!!

دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!



 
 

یارو تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه…

هرکی براش دست بلند میکنه

 میگه شوخی نکن دیگه…

 تورو الان رسوندم..!



 
 

این روزا عده ای یه جوری زیرآبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی!!!!


 
 

وقتی مو تو غذا باشه،فرقی نداره مژه ی دلبر باشه یا سیبیل اصغر آقا!



 
 

نظرتان در مورد این جمله چیست؟

(مهرم حلال ، جونم آزاد)

الف) زیبا ترین جمله دنیاست

ب) با معنا ترین جمله دنیاست

ج) خوشحال‌کننده‌ترین جمله دنیاست

د) تخیلی‌ترین جمله عصر کنونی است


 
 

انواع عقیده در تولید :

امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه

انگلیسی : جنسش خوب باشی و مشتری راضی باشه

ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست

چینی : فقط ایرانی بخره … !!!!



 
 

تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!!



 
 

نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم…

داییم میوه از *ی* نوشته یه کیلو خیار..!!

هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست…



 
 

 کلاغ اولی : غار

 کلاغ دومی : غار ؟؟؟

کلاغ اولی : په نه په هتل 5 ستاره!

 

 
 

غضنفر به دوست دخترش میگه میدونی‌ فرق تو با بز چیه؟
دوست دخترش قهر میکنه میره...
اونم داد میزنه بیا بابا ...
فرقی‌ ندارین !

 

 

 

 

سوژه های داغ وطنی


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/26ساعت 8:36 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

 

این دختران به خاطر یک بیماری خاص به نام سندرم موی گرگ دچار یک زندگی وحشتناک شده اند و همیشه در رویایی ازدواج بوده اند.
ساویتا 23 ساله ، منوشا 18 ساله و ساویتری 16 ساله درست مثل بقیه زنان هستند با این تفاوت که بدن آنها از سر تا پا پوشیده از موی ضخیم است.

از هر 1 میلیارد نفر یک نفر به این سندرم دچار میشود و در این اتفاق  نادر و دردناک سه دختر از یک خانواده به صورت ژنتیکی این سندرم را دارند.
در این بیماری خاص سلولهای هر نقطه از بدن مستعد رشد مو میشوند به صورتیکه حتی روی پیشانی و پلکها هم مو رشد میکند.

این دختران اهل منطقه ای در جنوب هندوستان هستند و مجبورند هر روز از کرم موبر استفاده کننند.
این خانواده دارای 6 دختر است که تنها سه تای آنها به این بیماری مبتلا هستند و پدر خانواده نیز این بیماری را داشته است.

قرار است آنها تحت عمل لیزری قرار گیرند و برای همیشه از شر این موها خلاص شوند. این عمل برای هر دختر حدود 4500 پوند هزینه در بردارد که خانواده آنها قادر به پرداخت این مبلغ نیست و قرار است با کمکهای دولتی این مشکل حل شود.
 

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/26ساعت 7:36 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

گاه گاهی دل من میگیرد...بیشتر وقت غروب/آن زمانی که خدا نیز پر از

تنهائیست/و اذان در پیش است/من وضو خواهم ساخت/از خدا خواهم

خواست./که تو تنها نشوی/و دلت پر ز خوشیهای دمادم باشدعکسهایی فوق العاده زیبا از شهر نیویورک در شب


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/26ساعت 7:33 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

منم سرگشته و حیرانت ایدوست/کنم یکباره جان قربانت ایدوست /خلیل آسا ز شوق وصل

کویت/ دهم سر بر سر پیمانت ایدوست

دلــی دارم در آتــش خـــانه کــــرده / میـــان شعـــله هـــا کـاشانه کـرده / دلـــی دارم که از
 
شــــوق وصـــالـت / وجـــودم را ز غـــم ویـــــرانه کــرده -
 
من آن آواره بشکسته بالم/زهجرانت بتا رو به زوالم/منم آن مرغ سرگردان و تنها/پریشان گشته
 
شد یکباره حالم -
 
سـحـر ســـر بـــر سـرسجاده کردم / دعــــایی بهــــر آن دلـداده کـــــردم/ زحسرت ساغر
 
چشمانم ‌ای دوست / لبـــالب یکســـره از بــــاده کــــردم -
 
 پریشانم .پریشان روزگارم /من آن سرگشته هجر نگارم /کنون عمریست با امید وصلش/درون
 
سینه آرامش ندارم /ز هجرت روز و شب فریاد دارم / ز بیدادت دلی ناشاد .دارم/ درون کوهسار
 
سینه خود /هزاران کشته چون فرهاد دارم/چرا ای نازنینم بیوفائی / دمادم با دل من در
 
جفائی /چرا آشفته کردی روزگارم/عزیزم دارد این دل هم خدائی


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/26ساعت 8:31 صبح توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

همه ما سوتی می دهیم، ردخور ندارد، سوتی های بدی هم می دهیم. اما صدایش را درنمی آوریم. با این حال بعضی وقت ها توی جمع های خودمانی تعدادی از همین سوتی ها را تعریف می کنیم.



پس چرا وقتی کسی اسم ما را نمی داند سوتی مان را تعریف نکنیم تا بقیه هم لبخندی بزنند؟! اینجا دقیقا برای همین کار است. البته منظور از سوتی می تواند گاف یا هر کار، باور و فکر خنده داری با شد که وقتی یادش می افتیم خنده مان می گیرد.

*اعتراف می کنم دختر خاله ام رو بعد از مدت ها دیده بودم و هفت ماهه باردار بود. خیر سرم اومدم جنسیت بچه رو بپرسم گفتم خب حالا قراره مامان شی یا بابا؟!

*اعتراف می کنم یه بار کولرمون سوخت یه لحظه فکر کردم به خاطره اینه که همه با هم جلوش دراز بودیم.

*اعتراف می کنمیه بار یه فامیلمون از انگلیس اومده بود و یه خورده شکلات با یه خمیر دندونه گنده. منم زود خمیردندون گنده سوغاتی آورده بود رو برداشتم. خلاصه یه 6 ماهی مسواک می زدم با بدبختی آخه هم تلخ بود هم تند تا اینکه یه روز رفتم یه لوازم آرایشی برای مامانم رنگ مو بخرم دیدم!!!! از این خمیر دوندن اینجا هم داره با کلی کلاس از فروشنده پرسیدم آقا این خمیر دندنه چند؟ فروشنده هم گفت آقا این خمیر ریشه تازه فهمیدم چرا بعد از مسواک اونقدر دل پیچه می گرفتم.

*اعتراف می کنم وقتایی که خیلی ناراحت می شم زار زار می شینم گریه می کنم. وقت دماغم آویزون می شه پاکشون نمی کنم، آخه شوره، خیلی خوشمزست، دوست دارم!

*اعتراف می کنم بیشتر ساعات التماسی که تو زندگیم داشتم مربوط به دوم ابتداییم میشه که به یک سگ التماس می کردم جون مامانت اینجا یخ زده پارس نکن من مثه آدم رد بشم...

احمق بی شعور اینقدر پارس کرد 10-12 بار تو 5 متر خوردم زمین: زانوم ترک خورد دماغمم شکست...

*اعتراف می کنم بچه که بودم چای شیرین درست کرده بودم. شکر فقط واسه یک چای مونده بود. منتظر بودم قاشق بیارن هم بزنم دیدم قاشق نمیارن. بعد کلی جیغ می زدم سر خواهرام. می دونین چی می گفتم؟ ای بابا قاشق نیاوردین شکرم حل شد همش چه جوری چای شیرین درست کنم الان؟

*اعتراف می کنم اون روز که استیو جابز مرد هی نت رو چک می کردم می دیدم نوشته جابز مرد هی با خودم می گفتم حالا این «جابر» کیه که مرده؟ نمی فهمیدم! بد هی دیدم به جای جابر نوشتن جابز! خیلی محق رفتم به داداشم گفتم این پیج های ایرانی گندشو درآوردن. مطالبشون همش کپی پیسه. اون احمق اولی اشتباهی جابر رو نوشته جابز اون منگل هایی که کپی پیست کردن نکردن بخونن ببینن اشتباه تایپی داره همینجوری جابز کپی کردن! همه نوشتن جابز مرد، جابز ال، جابز بل!!

داداشم گفت استاد، او جابز بود! صاحب اپل...

*اعتراف می کنم هر وقت گوشیمو تو خونه گم می کنم به داداشم می گم یه زنگ بزن صداش دربیاد ببینم کجاس یه بار کنترل تلویزیون گم شده بود گفتم یه زنگ بزن...

*اعتراف می کنم بچگی با تیرکمون شیشه آبغوره های همسایمونو زدم شکوندم بعد فرار کردم...

*اعتراف می کنم 2 سال پیش یه همسایه داشتیم، از بچگی که فوتبال بازی می کردیم جلو درشون و وقتی که توپمون می افتاد تو حیاطشون زااااارت پاره می کرد. عقده داشتم. پسرش داماد شده بود. عروسی هم خونه خودشون بود. قبل از اینکه بره دنبال عروس آرایشگاه، ماشینشو که سانتافه بادمجونی بود گذاشته بود دم در. من که ا ینو نشون کرده بودم، رفتم موتور رفیقم رو گرفتم و طی یه عملیات از پیش تعیین شده یه کلاه کاسکت گذاشتم. رتم دم ماشینش روغن موتور سوخته (که رنگ ماشین رو به کل می بره) ریختم رو ماشینش، همین!!... اما خداییش دست به گل هاش نزدم... پسر خوبیم نه؟


نوشته شده در سه شنبه 90/11/25ساعت 10:16 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

 

طولانی ترین رودخانه جهان

رود نیل ، به طول 6 هزار و 650 کیلومتر واقع در شمال شرقی آفریقا و از 9 کشور اتیوپی، زئیر، کنیا، اوگاندا، تانزانیا، رواندا، برونئی، سودان، سودان جنوبی، مصر عبور می کند.


 

عریض ترین رودخانه جهان

رودخانه ریودولاپلاتا  در آمریکای جنوبی که محل تلاقی دو رودخانه است.


 

رنگین ترین رودخانه جهان

رود کانو کریستال واقع در کلمبیا - این رودخانه به نام های دیگری از جمله رودخانه رنگ های پنجگانه، قوس القزح و زیباترین رودخانه در جهان نیز خوانده شدند.


 

کثیف ترین رودخانه جهان

رودخانه کیتاروم واقع در اندونزی - حدود 5 میلیون نفر از این رودخانه، درآمد کسب می کنند.


 

کوتاه ترین رودخانه در جهان

رودخانه رو - به طول 61 متر واقع در آمریکا.


 

طولانی ترین رودخانه در جزیره

رودخانه  کابوس واقع در اندونزی که طول آن به یک هزار و 143 کیلومتر می رسد .

 

 

عمیق ترین رودخانه در جهان

رودخانه کونگو در آفریقا. عمق آن به 230 متر می رسد . سومین رودخانه بزرگ جهان و با طول 4700 کیلومتر، نهمین رودخانه جهان از لحاظ طول.

 

 


نوشته شده در سه شنبه 90/11/25ساعت 8:22 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

                                                
این عکس شبیه یک تابلوی نقاشی است؟ اینگونه نیست؟!

http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/7-lake.jpg
دریاچه نقطه ای نزدیک شهر Osoyoos در بریتیش کلمبیا، در مرز واشنگتن قرار دارد. با دیدن این تصاویر فکر نکنید که اینجا مربوط به فیلم های تخیلی یا دست ساز انسان است بلکه در اثر رسوبات معدنی مختلف به این شکل درآمده است.
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/1-lake.jpg
این دریاچه غنی از کلسیم، سدیم و سوفات منیزیم (نمک های اپسوم) و حتی نقره و تیتانیوم می باشد. هندی‌های Okanagan  که قدرهای درمانی این جا را در زمینه تولیدمثل و باروری می‌دانستند دریاچه را Kliluk نامیدند.
عکس بالا شبیه پالت یک نقاش است که از نقطه های سبزرنگ پر شده است!
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/2-lake.jpg
Osoyoos در زبان  Okanagan به معنی «آب های محدود شده» است.
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/3-lake.jpg
این منطقه یکی از گرم ترین بخش‌های زمین است که در تابستان حتی به 38 درجه سلسیوس هم می رسد. تا 59 سال پیش در نزدیکی آن کسی زندگی نمی‌کرد!
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/4-lake.jpg
در بین اولین قبایلی که به اینجا می‌آمدند جزیره نقطه ای به خاطر قدرت های شفابخشی اش یک مکان ترسناک بود. آنها بیماری هایی نظیر زگیل،‌ بیماریهای پوستی، دردهای جسمانی و زخمهایی که در جنگ پدید می‌آمد را درمان می‌کردند. در اوایل قرن 20 دریاچه و زمین های پیرامونش جزو دارایی ارنست اسمیت و خانواده اش شد آنها تصمیم داشتند مرکز ماساژتراپی راه بیندازند.
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/6-lake.jpg
دریاچه نقطه ای در طول سال تغییر رنگ می دهد برای همین تماشای آن در همه مواقع جذابیت خاصی دارد.
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/8-lake.jpg
ساختن مرکز ماساژ مستلزم حفاری و تجاری کردن این منطقه بود که هندی های بومی با آن مخالف بودند. حدود 20 سال بعد تا سال 1979 آنها در تلاش بودند تا دریاچه را بخرند. اما اختلافشان با خانواده اسمیت سال 2001 حل شد. با صدها هزاران دلار آنها 22 هکتار از منطقه را خریدند. 
دریاچه هنوز هم جزو املاک خصوصی محسوب می‌شود. علاقهمندان تنها می توانند از دور و از بزرگراه آن را ببینند یا از طایفه Okanagan اجازه بگیرند.

در فصل زمستان آب دریاچه تبخیر شده و به شکل نقطه‌های نقره‌ای درمی‌آید. تابستان به راحتی می‌توان روی آن قدم زد.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ


نوشته شده در دوشنبه 90/11/24ساعت 8:18 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

 

دلم گرم خداوندی است که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم دلم گرم است و میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم


نوشته شده در یکشنبه 90/11/23ساعت 7:19 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

چه دردیست در میان جمع بودن /ولی در گوشه ای تنها نشستن /برای دیگران چون کوه بودن / ولی در پیش چشم خود شکستن/بمن هردم نوای دل زند بانگ/ چه خوش باشد از غمخانه رستن/امروز عیده ولی حال وهوای دلم بارونست .نمیدونم چرا ..البته میدونم ولی حیف که نمیشه هر حرفی را زد ..خدایا تو که هم میدونی ..و هم میتونی ...خودت دستگیرم باش یا کاشف الکرب...........آخ دیگه نمیتونم بگم .خدایا معنی سکوتم را میفهمی..........................................................


نوشته شده در جمعه 90/11/21ساعت 3:0 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

Design By : Pichak