سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























همسایه خورشید

همه ما سعی می‌کنیم که از افراد بزرگ درس زندگی بگیریم

و دوست داریم رمز و راز موفقیت آنها را بدانیم. اما

فراموش می‌کنیم که گاهی بزرگترین درس‌های زندگی

از کوچکترین موجودات کنار ما گرفته می‌شوند.

 

مثلاً مورچه‌ها را در نظر بگیرید. آیا باور می‌کنید که این موجودات

 کوچک می‌توانند به ما یاد بدهند که چطور باید زندگی بهتری داشته باشیم؟

 

از رفتار مورچه‌ها می‌توانیم چهار درس مهم بگیریم که به ما

برای داشتن زندگی بهتر کمک می‌کنند.

 

1. مورچه‌ها هیچوقت تسلیم نمی شوند. آیا متوجه شده‌اید که

چطور مورچه‌ها همیشه به دنبال راهی برای رد شدن از موانع هستند؟

 انگشتتان را در راه یک مورچه قرار دهید و آن را دنبال او بکشانید،

 یا حتی روی او. مدام به دنبال راهی برای عبور از انگشت شما خواهد بود.

 هیچوقت یکجا نمی‌ایستد و گیج نمی‌ماند. هیچوقت دست از تلاش

بر نمی‌دارد و عقب نمی‌کشد.

 

همه ما باید یاد بگیریم که اینچنین باشیم. همیشه موانعی در زندگی ما

وجود دارد. چالش این است که دست از تلاش برنداریم و به دنبال راه‌های

جایگزین برای رسیدن به اهدافمان باشیم.

 

2. مورچه‌ها همه تابستان به فکر زمستان هستند. داستان قدیمی گنجشک

 و مورچه را یادتان هست؟ در اواسط تابستان، مورچه‌ها به شدت

مشغول جمع کردن آذوقه برای زمستان خود هستند—درحالیکه

 گنجشک برای خود خوش می‌گذراند. مورچه‌ها می‌دانند که تابستان

—اوقات خوش—برای همیشه نمی‌ماند. بالاخره زمستان می‌آید.

 این درس خیلی خوبی است. وقتی زندگی خوب می‌شود،

نباید مغرور شوید و تصور کنید که هیچوقت زندگیتان با شکست

 روبه‌رو نخواهد شد. با دیگران با ملاطفت و مهربانی رفتار کنید.

برای روزهای سخت پس‌انداز کنید و به فکر آینده باشید. و یادتان

 باشد که اوقات خوب همیشه نیستند اما انسان های خوب همیشه هستند.

 

3. مورچه‌ها همه زمستان به فکر تابستان هستند. وقتی با سرمای

طاقت‌فرسای زمستان مواجه می‌شوند، همیشه به خودشان یادآور

می‌شوند که این همیشگی نخواهد بود و بالاخره تابستان فرا می‌رسد.

 و با اولین اشعه های خورشید تابستان، مورچه‌ها بیرون می‌آیند

و آماده کار و تلاش و تفریح هستند. وقتی ناراحت و افسرده هستید

و وقتی تصور می‌کنید مشکلات تمامی ندارند، خوب است که به

 خودتان یادآور شوید که این نیز می‌گذرد. اوقات خوش فرا می‌رسد

 و خیلی مهم است که همیشه رویکری مثبت به زندگی داشته باشید.

 

4. مورچه‌ها هرچه از توانشان برمی‌آید را انجام می‌دهند. مورچه‌ها

 چه مقدار غذا در تابستان جمع می‌کنند؟ هرچقدر که بتوانند!

این الگوی خیلی خوبی برای کار است. هرچه که از دستتان

برمی‌آید را انجام دهید. یک مورچه نگران این نیست که مورچه

 دیگر چقدر غذا جمع کرده است. عقب نمی‌کشد و به این فکر

نمی‌کند که چرا باید اینقدر سخت تلاش کند. از حقوق کم خود

 هم شکایت نمی‌کند. آنها فقط سهمشان را از کار انجام می‌دهند.

 موقیت و خوشبختی معمولاً درنتیجه 100% به دست می‌آید—یعنی

همه آنچه که در توان دارید را به کار گیرید. اگر به اطرافتان نگاه کنید،

 افراد موفقی را می‌بینید که با هرچه

 در توانشان هست

 

 زحمت می‌کشند.

 

پس:

 

1) عقب نکشید.

 

2) به فکر آینده باشید.

 

3) مثبت‌اندیش باشید.

 

4) تا منتهای توان خود تلاش کنید.

 

و یک درس دیگر هم هست که می‌توانید از مورچه‌ها یاد بگیرید.

آیا می‌دانستید که مورچه‌ها می‌توانند شیئی با 20 برابر وزن

خود حمل کنند؟ شاید ما هم همینطور باشیم. ما می‌توانیم

 سختی‌ها را به دوش بکشیم و حجم کارهای سخت و زیاد را مدیریت کنیم.

 دفعه بعد که چیزی موجب ناراحتیتان شد و تصور کردید که قادر

 به تحمل آن نیستید، دلسرد نشوید. به آن مورچه کوچک فکر کنید

 و یادتان باشد که شما هم می‌توانید وزن بیشتری را به دوش بکشید!


نوشته شده در دوشنبه 92/3/27ساعت 10:38 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

تبلیغات هوشمند تهاجمی

تبلیغات هوشمند و مزاحم فیلم گزارش اقلیت از چیزی که فکر می‌کنید به ما نزدیک‌تر هستند. فناوری‌هایی نظیرSignEye دوربینی را به یک بیلبورد متصل کرده و با استفاده از فناوری‌های تشخیص چهره موارد کلی نظیر رده سنی و جنسیت شما را مشخص می‌کنند. به این ترتیب می‌توانند تبلیغاتی درست مناسب شما پخش کنند و پرتوهای صوتی هولوسونیک (Holosonic) می‌ةوانند پیام‌های گفتاری و موزیکال را بدون ایجاد مزاحمت برای بقیه به سمت گوش‌های شما ارسال کنند. تصور کنید چنین فناوری‌ای با مثلا اطلاعات گوگل پلاس یا فیسبوک ترکیب شده یا با پایشگرهای سلامت شما (که احتمالا پوشیدنی خواهند بود) ارتباط برقرار کند!

لینک: گوگل می‌گوید به حریم شخصی شما احترام می‌گذارد، اما شما که باور نمی‌کنید؟

06-IntelligentAds

اسکنر عنبیه آی‌فون

سایت The Verge در مقاله‌ای درباره AOptix می‌پرسد: «زمانی که تشخیص و اثبات هویت به سادگی گرفتن یک عکس باشد، دنیا چگونه جایی خواهد بود؟» این گجت درواقع قابی برای آی‌فون است که یک اسکنر عنبیه را نیز در خود دارد. اسکنری که ممکن است در فواصل 60 فوتی (18 متری) نیز کار کند! فهمیدن این که چنین فناوری را می‌پسندیم یا نه تنها به اندکی زمان نیاز دارد.

از این سیستم‌های تشخیص هویت بیومتریک می‌توان برای ردگیری افراد در گروه‌های زیاد استفاده کرده و عملا جامعه را به یک ایست و بازرسی بزرگ تبدیل کرد. اگر از ایده کارت‌های شناسایی ملی واهمه دارید، نظرتان درباره چنین فناوری‌هایی چیست؟

لینک: آیا می‌توانید دوباره کنترل داده‌های شخصی‌تان را بازپس بگیرید؟

07-iPhoneIrisScanner

پاک‌کننده‌های مغز

احتمالا شما هم فیلم‌های مردان سیاه‌پوش و درخشش ابدی یک ذهن پاک را دیده‌اید. آن ایده‌ها در حال تبدیل شدن به واقعیت هستند: پاک‌کننده‌های مغز می‌توانند خاطرات بد، ناراحت‌کننده و یا مطالب سیاسی نامناسب را از ذهن شما پاک کنند.

این کار به ابزارهای نورانی یا ماشین‌های عظیم احتیاجی ندارد، در عوض بوسیله ترکیبی شیمیایی انجام می‌شود که پروتئین‌های خاصی را بدن هدف گرفته و باعث شکستن پیوندهایی می‌شود که ما را قادر به یادآوری موارد خاص می‌کند.

البته شاید خبرهای خوبی هم داشته باشیم. تاد ساکتور (Todd Sacktor) که یک نورولوژیست است به وایرد گفته است: «کارهای دیستوپیایی زیادی وجود دارد که می‌توان با این داروها انجام داد، اما پاک‌کننده‌های حافظه فعلا فقط به مغز موش‌ها محدود هستند.

لینک: فناوری درست به همان شکل که حافظه انسان را شبیه‌سازی می‌کند، می‌تواند آن را پاک کند. ببینید که کامپیوترها چگونه برای کپی کردن مغز ما طراحی شده‌اند.

08-BrainEraser

لیزرهای کوچک

مشکل اسلحه‌های لیزری حجم بزرگ آن‌ها است و این کارایی‌شان را کم می‌کند. شما به سختی می‌توانید یک ناو جنگی را به داخل یک شهر بیاورید یا یک 747 را مانند یک هواپیمای جنگنده برانید. این‌جا است که DARPA وارد می‌شود. یکی از پروژه‌های تحقیقاتی این سازمان Excalibur نام دارد که هدف آن کوچک و کوچک‌تر کردن اسلحه‌های لیزری تا اندازه‌ای است که بتوان آن‌ها را روی یک هواپیمای جنگنده، یک drone یا یک وسیله نقلیه کوچک نصب کرد.

این فناوری امکان استفاده عملی از لیزرهای توان بالا را روی طیف وسیعی از پلتفرم‌های نظامی فراهم کرده و امکان شلیک با دقت بسیار بالا به اهداف زمینی و هوایی را نیز فراهم می‌کند.

لینک: زپپپپ! ارتش ایالات متحده هم‌اکنون هم از سلاح‌های لیزری استفاده می‌کند.

09-SmallLaser

اسلحه‌های زیستی

اسلحه‌های زیستی از دوران باستان و استفاده از پیکان‌های زهرآلود مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند، اما نمونه‌های امروزی به شدت کشنده‌تر هستند. ترتیب‌دهی و ترکیب DNA دانشمندان را قادر ساخته است تا ویروس‌های کشنده‌ای را که مدت‌ها پیش از میان رفته‌اند دوباره بازسازی کنند. به عنوان مثال ویروس آنفولانزای سال 1918 در سال 2004 بازسازی شد و همان‌طور که هیلاری کلینتون می‌گوید: «با استفاده از یک نمونه بسیار کوچک از هر یک از پاتوژن‌های موجود که به سادگی هم در دسترس هستند، وسایل ارزان‌قیمت و دانش شیمی و بیولوژی در حد دانشجویان کالج، می‌توان یک سلاح تروریستی زمخت اما به شدت کارآمد ساخت.»

لینک: برای تقویت افکار پارانویایی‌تان به دلایل بیشتری نیاز دارید؟ این مطلب را ببینید!

10-BioWeapons

منابع و پیوند


نوشته شده در دوشنبه 92/3/27ساعت 10:34 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

انسان‌های قابل هک شدن

در اکتبر سال گذشته، یکی از محققین همکار مک‌آفی با مهندسی معکوس یک فرستنده پیس‌میکر(ضربان‌ساز قلب) توانست به شیوه‌ای دست یابد که به کمک آن می‌توانست شوک الکتریکی کشنده‌ای را به پیس‌میکری که در فاصله 30 فوتی (9 متری) قرار داشت ارسال کند.

او به این دلیل توانست چنین کاری را انجام دهد که غالب ایمپلنت‌های امروزی قابل ارتقا هستند، به همین شکل فرم‌ویرهای پیس‌میکرها را هم می‌شد از راه دور فلش کرده و از نو برنامه‌ریزی کرد.

این موضوع هنگامی که ایمپلنت یا پروتز شما توسط افراد خوب به روز شود بسیار عالی خواهد بود، اما به این معنی هم هست که سخت‌افزارهای انسانی را می‌توان برای انجام قتل‌ آن هم به صورت ناشناس و از راه دور هک کرد.

لینک: حتی بدون اندام‌های مصنوعی هم فناوری فیزیک بدنی ما را تغییر می‌دهد. گزارش TechRadar در مورد افزایش هک‌های بدن انسان.

03-HackableHumans

حشرات الکترونیکی

اگر حشرات واقعی برای شما مزاحم محسوب می‌شوند، نظرتان درباره سوءاستفاده از droneهایی در ابعاد و اندازه حشرات چیست؟ این جانوارن الکترونیکی به کمک میکروفون و دوربین‌های‌شان می‌توانند شما را پاییده، ردگیری کرده و حتی نمونه‌هایی از DNA شما را استخراج کنند. البته فراموش نکنید که این ابزارها چندان هم از تبدیل شدن به واقعیت دور نیستند.

لینک:  PW Singer‌ با ما در مورد انقلاب‌های صورت گرفته در علم نبرد صحبت می‌کند.

04-ElectronicInsects

تشخیص چهره

گوگل همین حالا هم اپ‌های تشخیص چهره را برای گوگل گلس (حداقل تا زمانی که راه‌حل‌های محافظتی معقولی پیدا شوند) ممنوع کرده است، اما این تنها یک قطره از دریا است. فناوری اسکن کرد جمعیت (آن هم به صورت بی‌درنگ) پیش از این نیز وجود داشته است. این فناوری روز به روز هوشمندتر، سریع‌تر و قدرتمندتر می‌شود.

سیستم‌هایی نظیر BioSurveillance NEXT برای مکان‌های شلوغی نظیر فرودگاه‌ها، مراکز خرید و استادیوم‌ها طراحی شده‌اند و با پیشرفت فناوری‌های مورد استفاده در دوربین‌ها چنین سیستم‌هایی دقیق‌تر شده و کاربردهای بیشتری می‌یابند.

لینک: آیا سرقت و جعل هویت می‌تواند جامعه را به نابودی بکشاند؟ به نظر مایکل مارشال بله!

05-FacialRecognition

تبلیغات هوشمند تهاجمی


نوشته شده در دوشنبه 92/3/27ساعت 10:33 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

چاپ اندام‌های بدن

به گفته استوارت ویلیامز (Stuart Williams) ‌از انستیتوی نوآوری کاردیوواسکولار، قلب مصنوعی که با پرینترهای سه‌بعدی چاپ شده باشد، کمتر از ده سال دیگر در دسترس خواهد بود. ، فواید چاپ اندام‌های مصنوعی کاملا آشکار است. مثلا بدن شما دیگر اندامی را که با سلول‌های خودتان روی قالبی چاپ‌شده رویانده شده باشد پس نخواهد زد. حتی انتظار برای اهداکننده عضو نیز بی‌معنی خواهد شد. اما عوارض جانبی آن هم قابل توجه و حتی ترسناک است. آیا با تکیه بر این واقعیت که می‌توانیم اعضا و جوارح یدکی برای خودمان چاپ کنیم، زندگی پرخطرتری را پیش نخواهیم گرفت؟ چه زمانی طول خواهد کشید تا تصمیم بگیریم که کل بدن انسان را از نو اختراع کنیم؟

لینک: چاپ سه‌بعدی جان یک کودک را نجات داد!

01-OrganPrinting

گوشت مصنوعی

خوردن زیاد گوشت برای بدن مضر است، برای محیط زیست زیان‌آور است و میلیون‌ها حیوان را نیز به کشتن خواهد داد. شرکت Modern Meadow از جمله گروه‌هایی است که راه‌حلی برای این مشکل دارد: گوشتی که ساخته می‌شود نه این‌که از ذبح حیوانی به دست بیاید.

این فناوری از همان بافت‌ها و مصالحی استفاده می‌کند که در کاربردهای پزشکی هم به کار برده می‌شوند، اما این‌بار از آن‌ها گوشت تولید می‌شود. ممکن است نگرانی‌هایی بابت سلامت غذایی این محصولات وجود داشته باشد، اما مساله اصلی این است که آیا مصرف‌کنندگان ایده گوشت مصنوعی را آن‌قدر ترسناک خواهد یافت که به آن فکر هم نکنند؟

لینک: آیا شما یک همبرگر 210 هزار پوندی مصنوعی را می‌خورید؟

02-SyntheticMeat

انسان‌های قابل هک شدن


نوشته شده در دوشنبه 92/3/27ساعت 10:30 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

هر فناوری جدید نکات منفی خود را نیز به همراه دارد، اما برخی از عوارض جانبی خطرناک‌تر از بقیه هستند. در بیشتر موارد عوارض جانبی که اکنون با آن‌ها مواجه می‌شویم تنها ناراحت‌کننده هستند، اما در آینده ممکن است کشنده باشند.

Cover

فناوری‌های پیشرفته هر روز بیش از پیش از داستان‌های تخیلی بیرون آمده و در زندگی روزمره ما جای می‌گیرند. ما امروزه می‌توانیم کارهایی را انجام دهیم که نسل پیش از ما تنها رویای آن‌ها را می‌دیدند. نکته‌ای که برای ما تاسف‌برانگیز خواهد بود این است که نه تنها رویاها که کابوس‌های آن‌ها نیز برای ما به واقعیت خواهد پیوست. به نظر شما کدام فناوری‌ها هستند که در آینده عوارض جانبی‌شان ما را غافلگیر خواهد کرد؟ در ادامه به 10 مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم.


نوشته شده در دوشنبه 92/3/27ساعت 10:29 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

هیچگاه مجبور نیستید برای حذف آدم های سمی از زندگی تان احساس گناه کنید. فرقی نمی کند از بستگانتان باشد یا عشقتان یا رئیستان، یا دوست دوران کودکی، یا یک آشنای تازه. مجبور نیستید برای کسانی که باعث رنج یا احساس حقارت در شما می شوند جایی باز کنید. خوب است اگر افراد مراقب رفتار و روحیات خود باشند و همیشه برای بهبود آن بکوشند. اما اگر شخصی به احساسات شما بی توجه است و مرزهایتان را نادیده می گیرد و همیشه به رفتارهای مضر خود نسبت به شما اصرار می ورزد، همان بهتر که از زندگی تان برود.

 

 

 

ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 92/3/12ساعت 10:40 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

بر گرفته از کتاب شرح عاشقی، داستان شهروندان منتظر به محضر امام زمان (عج)/ سید محمد باقر

به شدت علاقه مند به دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه بود. یک روز که از حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام

 باز می گشت به دلش افتاد چهل شب جمعه در مسجد مشهد، ختم زیارت عاشورا کند به امید آنکه لایق دیدار حضرت شود.

هر شب جمعه که می رسید بی قراری اش بیشتر می شد. با خودش می گفت کی می شود جمعه چهلم فرا برسد.

 هفته ها یک به یک و پشت سر هم می گذشت تا هفته های آخر فرا رسید.دل توی دلش نبود. هیجان تمام وجودش را گرفته بود.

قدم هایش را بلندتر بر می داشت. نفس هایش به شماره افتاده بود.

به رنگ حیا (گزیده کتاب شرح عاشقی - قسمت اول)

وارد حیاط مسجد که شد کنار حوض نشست تا نفسی تازه کند. دستانش را در آب فرو برد. سردی آب

دستانش را نوازش می داد. ماهی های قرمز حوض از لای انگشتانش عبور می کردند انگار به دستانش بوسه می زدند.

 

وضویش را که گرفت وارد شبستان مسجد شد. نور سبز چراغ بالای محراب بر روی کاشی های فیروزه ایی

 جلوه ای زیبا به مسجد داده بود. گوشه ای از مسجد نشست؛ زیر یکی از پنجره ها که نور چراغ برق از شیشه هایش نمایان بود.

 

کتاب دعای کوچکش را باز کرد. همان کتاب دعایی که پدرش به خط زیبای خودش نوشته بود. صفحه ی زیارت عاشورا

را باز کرد؛ السلام اول را که گفت بغضش ترکید. خدایا کمکم کن تا به مراد دلم برسم. حسین جان، مولا جان، شما

شفاعت کن تا فرزندت مهدی را ببینم.

 

جملات آرام آرام از جلوی چشمانش می گذشت و لبانش را مترنم می کرد. محاسنش خیس اشک شده بود؛

قطرات اشک آرام آرام از روی گونه هایش سر می خورد و به روی زمین می افتاد.

 

به صد سلام آخر زیارت عاشورا که رسید، احساس کرد این سلام های آخر را آهسته تر بخواند؛ دل توی دلش نبود.

به سلام آخر که رسید دلش کاملا شکسته بود. به سجده افتاد. اللهم لک الحمد، حمد الشاکرین لک. خدایابرای

توست حمد و ستایش. دلش نمی خواست سر از سجده بردارد.

 

خستگی هفته های مجاهدت و اضطراب کسب لیاقت و توفیق زیارت امام به یک باره بر تنش سنگینی کرد؛

سر از سجده برداشت تا دورکعت نمازی بخواند. بلند شد. از پنجره تمام کوچه پیدا بود. نگاهش به سمت کوچه افتاد.

 نوری از خانه ای در مجاورت مسجد به آسمان کشیده شده بود. سحر انگیز و افسوگر  می نمایاند.

 

سید محمد باقر با عجله خود را به جلوی پنجره رساند، خدایا این چه نوری است. به دلش افتاده بود که نکند

 این همان نور مرادش باشد. دوان دوان خود را به کوچه  و آن خانه که نور از آنجا درخشش گرفته بود رساند.

 

به خانه که رسید در را کوبید. کسی در را بازکرد. وارد خانه ای ساده شد. اهل خانه عزادار بودند.

 اتاق ها را یکی پس از دیگری طی کرد؛ تا به آن اتاقی که بیشترین حجم نور را داشت رسید.

 

چشمانش جمال دل آرای آقایی را می دید که برای زیارتش تلاش بسیار نموده بود. به یکباره دلش فرو ریخت

 و از شوق نزدیک بود جانش به در آید.

 

به خود آمد جنازه ای را دید که رویش را با پارچه سفیدی پوشانده بودند. آقا نگاهی به سید محمد باقر انداخته  و فرمودند

" چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی ؟

مثل این باشید" اشاره به آن جنازه کردند" تا من به دنبال شما بیایم."

 

خواست بپرسد که این پیرزن چه کرده است؛ که برمن که سالها است نشر معارف اهل بیت را

عهده دار بوده ام و افتخار خدمت در لباس مقدس سربازی امام زمان را داشته ام، برتری یافته است.

 

این جملات را در ذهنش مرور می کرد که دوباره آقا رو کردند به سید محمد باقر و فرمودند:

 

در سال های کشف حجاب رضا خانی این زن به خاطر حفظ حجاب و عفافش هفت سال از خانه بیرون نیامده

 بود تا مبادا مزدوران ر‍‍ژیم پهلوی چادر از سرش بکشند و نامحرم اورا ببیند.

 

سید محمد باقر دوباره به فکر فرو رفت و این بار رضاخان را لعنت کرد


نوشته شده در یکشنبه 92/3/5ساعت 11:54 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


Design By : Pichak