همسایه خورشید
چطور وقتی دچار روزمرگی شدهاید، تغییرات بزرگ در زندگیتان ایجاد کنید چرا وقتی احساس روزمرگی میکنید، تغییرات بزرگ اهمیت پیدا میکنند آیا احساس روزمرگی میکنید؟ دچار روزمرگی شدن میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. علت آن میتواند مشکلات مالی باشد، از دست دادن کار، تنهایی، خستگی و یا حس عصبانیت از زندگی و راهی که در آن افتادهاید. ممکن است به این دلیل باشد که روزهایتان بسیار پرمشغله است و حتی برای درست غذا خوردن هم وقت ندارید. اما درست قبل از خواب، مینشینید و با خودتان فکر میکنید، "آیا زندگی این است؟" اگر چنین وضعیتی دارید، دیگر وقتش رسیده که تغییری بزرگ در زندگیتان ایجاد کنید. تغییرات کوچک کافی نیستند. تغییر دادن احساسات یا فعالیتهایتان مشکل را حل نمیکند. شما به تغییرات بزرگ نیاز دارید. تغییرات بزرگ شیوه زندگیتان را تکان میدهد. این تغییرات اگر درست انجام شوند میتواند انرژی تازهای به زندگیتان دهند و باعث شوند احساس شادی و خوشبختی کنید و دیدگاهی تازه به زندگی پیدا کنید. هیچ دلیلی ندارد که همچنان در روزمرگی اسیر بمانید. زندگی میتواند بسیار هیجانانگیز باشد نباید آن را از دست بدهید. حالا بیایید درمورد عناصری از زندگیتان که مستعد تغییرات بزرگ هستند حرف بزنیم. یکی از اینها میتواند دقیقاً همان چیزی باشد که زندگی شما الان به آن نیاز دارد. چطور کارتان را تغییر دهید گرفتار شدن در روزمرگی کار خیلی آسان پیش میآید. متداولترین وضعیت این است که برای ساعات طولانی در محیطی که خوب به آن وارد هستید اما دیگر از آن لذت نمیبرید کار کنید. بدتر از همه این است که باید تصور کنید که این شما هستید و این کاری است که باید انجام دهید و تا زمان بازنشستگی با هیچ چیز دیگری نمیتوانید فکر کنید. بهترین راه برای غلبه بر این روزمرگی این است که کارتان را از یک "کار" به یک "حرفه" تبدیل کنید. کار محدودیت دارد. فقط تا زمانی ادامه مییابد که نیروهای خارجی اجازه آن را بدهند. اما با حرفه شما کاری را انجام میدهید که مثل بازی میماند و یک عمر طول میکشد. استعدادهای طبیعی شما چیست؟ چه کسانی میتوانند از این استعداد بهره ببرند؟ چه محصولات یا خدماتی میتوانید ارائه کنید که برای دیگران سودمند باشد؟ چه بخواهید برای خودتان کار کنید چه برای دیگران، دوباره متمرکز شدن روی علایق و استعدادهایتان میتواند شما را از این روزمرگی نجات دهد. چطور روابطتان را تغییر دهید آیا فرد خاصی در زندگیتان هست که از آمال و آرزوهای شما حمایت میکند و به شما برای رسیدن به اهدافتان کمک میکند؟ اگر اینطور است که عالی است. دیگر نیازی نیست در این قسمت تغییری ایجاد کنید. آیا طرف مقابلتان با سرعت رشد شما پیش نمیرود؟ آیا همیشه از شما انتقاد میکند؟ آیا همیشه تحقیرتان میکند و اهداف و آرزوهایتان را احمقانه میپندارد؟ آیا احساس میکنید دوستتان ندارد و حمایتتان نمیکند؟ پس الان وقت شروع یک رابطه تازه است. اول باید رابطه قبلی را خاتمه دهید چون آن رابطه هیچ تاثیری بر رشد معنوی و اجتماعی شما ندارد. بعد باید کسی را پیدا کنید که بیشتر با شما جور باشد و بتواند در مرحله بعدی زندگی همراهیتان کند. وقتی فرد بهتری را کنار خود داشته باشید احساس روزمرگی ناخودآگاه از بین خواهد رفت. چطور وضعیت مالیتان را تغییر دهید اسیر مشکلات مالی هستید؟ قبضهای پرداختی بیشمار به نظر میرسند و هیچ امیدی به آینده ندارید؟ پس اینجا نیاز به یک تغییر بزرگ است. اول، روی جاهایی که پولتان را به دست میآورید و خرج میکنید کنترل پیدا کنید. درک کنید که بین خواست و نیاز تفاوت وجود دارد. پول دقیقاً طوری رفتار میکند که شما تصمیم بگیرید. بعد اطمینان یابید که از کاری که برای پول درآوردن انجام میدهید لذت میبرید. درنتیجه بیشتر مراقب پولتان خواهید بود. وقتی پولتان را از راهی دربیاورید که علاقهای به آن ندارید، آن را سریعتر خرج خواهید کرد. مراقبت دخل و خرجتان باشید. برای راه خرج کردن پولتان و نحوه پسانداز کردن آن اهداف جدید تعیین کنید. بهترین کار این است که برنامههای مالی جدیدتان را درکنار خانواده مطرح کنید تا همه بتوانند در آن شرکت داشته باشند. وضعیت مالی شما فقط در شرایطی تغییر میکند که خودتان تغییر کنید. چطور وضعیت سلامتیتان را تغییر دهید آیا وضعیت سلامتیتان آنطور که میخواهید هست؟ آیا انرژی که 20 سال پیش داشتید را هنوز دارید؟ اگر تغییرات بزرگ را در این عرصه ایجاد کنید به اینها دست پیدا میکنید. آیا به طور مرتب ورزش میکنید و فعالیت فیزیکی دارید؟ آیا سالم غذا میخورید؟ به اندازه کافی میخوابید؟ آیا وقت میکنید که در طول روز چرت کوتاه بزنید؟ اگر پاسخ شما به بیشتر این سوالها منفی باشد، اینجا به یک تغییر بزرگ نیاز دارید. برای خودتان اهداف جدید تعیین کنید. شاید یک دو ماراتن فکر بدی نباشد، یا پایین آوردن وزنتان یا هر تصمیم دیگری برای شروع. همه ما اگر مراقب سلامیتمان باشیم میتوانیم تا 100 سالگی زندگی کنیم. چیزهای زیادی برای کشف و تجربه کردن در دنیا وجود دارد، پس عمر خود را کوتاه نکنید. از همین امروز شروع کنید به سالم زندگی کردن! چطور احساساتتان را تغییر دهید آیا از اینکه همیشه احساس ناراحتی و افسردگی کنید خسته شدهاید؟ پس به یک تغییر بزرگ در روحیات و احساساتتان نیاز دارید. طرز فکرتان و سوالاتی که از خودتان میپرسید، روحیه شما را تعیین میکند. نوشتن دفترچه خاطرات را شروع کنید. قبل از خواب به این سوال پاسخ دهید، "امروز این را درمورد خودم یاد گرفتم". اینکار را 30 روز انجام دهید و بعد نوشتههایتان را بخوانید. این به شما کمک میکند تغییری بزرگ در احساساتتان ایجاد کنید. وقتی اول صبح از خواب بیدار میشوید به این سوالات پاسخ دهید، "چه چیز برای من ممکن است، و من قدردان چه هستم؟". فقط خودتان هستید که میتوانید وضعیت احساسیتان را تغییر دهید. سعی نکنید منتظر بمانید بقیه اینکار را برای شما بکنند. چطور محل سکونتتان را تغییر دهید آیا از جایی که زندگی میکنید خسته شدهاید؟ از آنجا نقلمکان کنید. فقط تغییرات بزرگ میتواند این وضعیت را بهتر کند. شاید از زندگی کردن در یک شهر بزرگ خسته شدهاید و سبک زندگی آرامتری را میخواهید. شاید در حومه شهر زندگی میکنید و دلتان میخواهد مدتی در شهری بزرگ باشید. کشور ما نقاط بسیار زیاد و متفاوتی برای زندگی کردن دارد و هیچ دلیلی ندارد که جایی زندگی کنید که روحیهتان را خراب میکند. با تغییر محل سکونت ممکن است فرصتهای تازهای هم برای زندگی کردن پیدا کنید. چطور عادتهایتان را تغییر دهید خو گرفتن با عادتهای کهنه خیلی آسان است. تغییر آنها هم کاری دشوار است. آیا عادتی دارید که فکر میکنید جلوی رشد و پیشرفت شما را گرفته است؟ پس باید آن تغییر بزرگ را اینجا ایجاد کنید. راه تغییر عادتهای ناسالم این است که آنها را با رفتارهایی جدید جایگزین کنید، رفتارهایی که مفیدتر و سالمتر باشند و حال و هوای بهتری به شما بدهند. چطور دوستانتان را تغییر دهید آیا دوستان خوبی دارید؟ آیا دوستانتان همیشه حامی و پشتیبانتان هستند؟ وقتی با آنهایید خوش میگذرانید؟ آیا عقاید و علایق مشترکی با آنها دارید؟ آیا بعد از گذراندن وقت با آنها احساس فوقالعادهای پیدا میکنید؟ یا وقتی خانه میآیید در عجبید که چرا وقتتان را با آنها تلف کردید؟ اگر در این زمینه احساس روزمرگی میکنید، ایجاد تغییر بزرگ در آن بهترین راهکار برای تغییر این وضعیت است. وقتی دچار روزمرگی میشوید، لازم است در زندگیتان تغییرات بزرگ ایجاد کنید وقتی احساس روزمرگی میکنید و احساس میکنید زندگیتان دچار رکود شده است و هیچ چیز برایتان جالب و هیجانآور نیست، به تغییرات بزرگ نیاز دارید. ممکن است خیلیها به شما توصیه کنند تغییر بزرگی در زندگیتان ایجاد نکنید چون ممکن است خطرناک باشد، عملی نباشد و یا احمقانه به نظر برسد. اما یادتان باشد که این زندگی مال شماست و فقط خودتان میدانید دقیقاً چه حسی دارید و این شمایید که قدرت دارید تغییرات مثبت در زندگی خود ایجاد کنید. آیا در یکی یا چند مورد از جنبههایی که اشاره کردیم گرفتار روزمرگی شدهاید؟ پس وقت ایجاد تغییرات بزرگ است. درنتیجه این تغییرات زندگیتان رنگ و بویی تازه گرفته و حال و هوایتان کاملاً عوض میشود بهشت روی زمین ؛ منطقه شگفت انگیز مسطح از نمک که در آن آسمان و زمین با هم تلاقی پیدا میکنند و یک چشم انداز رویایی خلق میکنند. منطقه ای در جنوب بولیوی نزدیک آتشفشان تونوپا جائیکه بزرگترین بیابان نمک را تشکیل میدهد حدود 11،000 کیلومتر مربع این منطقه از جاذبه های توریستی بولیوی محسوب می شود. - دزد اومده خونمون همه جا رو بهم ریخته … 2 تا فرشمونو برده … - از تو پارک رد میشدیم… دیدیم یه عده دارن سجده میکنن… رفیقم میگه: دارن نماز میخونن…؟؟؟ میگم: پـــ نــه پــــــ میتی کمان اینجا بوده… دارن به علامت حاکم بزرگ احترام میزارن!!!!!! - بعد از چند سال دوستمو تو خیابون دیدم رفتیم کافی شاپ بعده یه ساعت می پرسه: “آرش جدا خودتی؟” پــــ نه پــــ میتی کومانم مأمور مخفی حاکم بزرگ. - تو بیمارستان بغل تخت بابا بزرگم رو صندلی خوابم برده پرستاره اومده میگه اقا اقا شما همراهشی میگم پـــ نــه پــــــ عزرائیلم اومدم جونش بگیرم خسته بودم یه لحظه چشمام رفت رو هم خوابم برد مرسی بیدارم کردی!!! - رفتم آزمایش ادرار دادم به مسئول آزمایشگاه میگه ادراره ؟؟؟ پـــ نــه پــــــ چایی کم رنگ ریختم واست ضرر نداشته باشه تا سرد نشده بخور! - رفتم مغازه کلی خرید کردم به مغازه دار میگم کارت خون داری، میگه می خوای کارت بکشی؟ گفتم پـــ نــه پــــــ طرح قافلگیری فروشندگان بود می خواستم سطح آمدگیتو بالا ببرم!!!! - دوستم زنگ زده مامانم گوشی رو برداشته منم بال بال میزنم که بگو نیستم، دهنه گوشی رو میگیره میگه: اینطوری میکنی یعنی بگم نیستی دیگه؟ پــــــــ نه پـــــــــ واسه اینکه تازه از تخم در اومدم دارم تمرین بال زدن میکنم. - میگم خرمای خوب و تازه داری… میگه برا افطار می خواین… میگم پــــ نــه پــــ می خوام هستشو ببرم آژانس انرژی هسته ای صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ایمون ثابت بشه. - به رفیقم میگم ماشینتو امشب قرض میدی به من؟ میگه میخای بری بیرون؟ میگم پــــ نــه پــــ دیدم ماشینت کثیفه منم بیکارم گفتم بشورمش. - به رفیقم که میره بدنسازی میگم این قرصا رو میخوری تا عضلاتت بزنه بیرون؟ میگه پــــ نــه پــــ شش ماهه باردارم میخام بچم شبیه آرنولد بشه اینارو میخورم. - خواب بودم موبایلم زنگ زد گوشی رو با هزار جور بدبختی ورداشتم میگم الو؟ میگه اااا وحید خواب بودی؟؟؟ پــــ نــه پــــ ترمیناتور اذیت میکرد سرش داد کشیدم صدام اینجوری شده. - تو آرایشگاه نشستم یارو میگه شما هم میخوایین مو کوتاه کنین؟ میگم پــــ نــه پــــ اومدم مدل موهامو نشون بدم ببینی بهم میاد. - دارم قرآن میخونم با صوت دختر همسایه شنیده میگه قرآن میخونی؟ میگم پــــ نــه پــــ دیوان حافظه دارم به زبون عربی میخونم! ماشینشویی جوان های شهر برای کمک به کودکان کار خیابان ولیعصر، زیر پل پارکوی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر کرد. 100 تا 150 جوان با میانگین سنی 20 سال با شیشهشور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه کثیف ماشینها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره کودکان کار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به کودکانی بخشیدند که پارکوی برای آنها حکم محل کارشان را دارد. رویدادهای طبیعی همواره در اطراف ما رخ میدهند و تکرار این رویدادها سبب میشود از دیدن آنها چندان حیرت نکنیم و گاه بیتفاوت از کنار آنها بگذریم، چند مورد از این وقایع طبیعی اما نادر را بخوانید. رنگینکمان آتشین بزرگترین موجهای دنیا بزهای درختی باران سرخ بارش ماهی! مردم این منطقه این ماهیها را جمع میکنند و با آنها غذا میپزند. از سال 1998 نیز هر ساله در شهر «یورو»، «جشنواره باران ماهی» برگزار میکنند و در آن غذاهایی که با این ماهی پخته شده را میخورند. اینجا در اولین بازدید من از پارک ملی دریاچه دهانه آتشفشان، میخواستم عکسی بگیرم که بتوانم بعدها با دیدن آن، تجربهای را که از سر گذرانده بودم به یاد بیاورم. دوستی با من به این سفر آمده بود که او هم مشغول عکاسی بود. قبل از گرفتن عکس، او را صدا زدم و گفتم: «اینو نگاه کن»، و با خنده دستهایم را باز کردم و به پشت بر روی برفها افتادم. یک ثانیه بعد، زمان سنج دوربین، شاتر را باز کرد و نوردهی طولانی آغاز شد. بعد از پایان نوردهی و صدای بسته شدن شاتر، برای مدت طولانی به همان حالت بر روی زمین ماندم، گویی توسط ستارگان درخشان بالای سرم هیپنوتیزم شده بودم. 2- مقام دوم: اعتراف، کلیسای جامع، سانتیاگو دکومپوستلا این عکسی از مراسم اعتراف یکی از خیل بیشمار زوار در کلیسا جامع سانتیاگو دکومپوستلا در پایان پیاده روی زوار است. پیاده روی که به نام کامینو د سانتیاگو یا راه سنت جیمز شناخته میشود و در شهر سانتیاگو دکومپوستلا در شمال اسپانیا واقع است. 3- مقام سوم: وقت غذا یک زرافه روچیلد (بلندقدترین زرافه جهان که از گونههای در معرض خطر انقراض است) از غذا خوردن از دست یک دختر در پناهگاه زرافههای کنیا لذت میبرد. 4- دیپلم افتخار: جای پا گودزیلا من در یک روز زمستانی فرزندانم را به کنار ساحل دریا برده بودم. ما روی این صخره ساحلی ایستادیم، در حالی که من مشغول لذت بردن از عکاسی بودم و بچهها هم با امواجی سرگرم بودند که به پاهایشان میخوردند. البته همه اینها تا زمانی بود که این عکس گرفته شود، چون دقیقا در همین موقع، یک موج خیلی بزرگ ما را کاملا خیس کرد و مجبور شدیم به داخل ماشین برگردیم تا گرم و خشک شویم. ولی به نظر نمیرسید که مرد ماهیگیر اهمیتی به موج داده باشد. 5- دیپلم افتخار: چه کسی ببرها را آزاد کرد هنرمندان پولیکالی که بدن خود را همانند ببر نقاشی کردهاند، در کارناوالی در 26 آگوست 2010 در تریسور کرالا به خیابانها آمدند. پولی کالی که کادوواکالی هم نامیده میشود، یک هنر فولکلوریک سرشار از رنگ است که در منطقه کرالا رواج دارد. این هنر توسط هنرمندان آموزش دیده اجرا میشود تا مردم را در جریان اونام (که یک جشن سالیانه برداشت محصول است) سرگرم کند، این جشن عمدتا در ایالت کرالای هند برگزار میشود. در روز چهارم جشن اونام (نالام اونام)، هنرمندانی که بدن خود را به صورت ببرهای شکارچی و به رنگهای زرد روشن، قرمز و سیاه رنگ آمیزی کردهاند، همنوا با صدای ابزار موسیقی به نام اودوکو و تاخیل، رژه میروند. 6- دیپلم افتخار: فضولهای بافینا کودکان کنجکاوی که میخواهند بدانند در این میخانه چه میگذرد. 7- دیپلم افتخار: باغبان تنها مردی که به کار پایانناپذیر هرس کردن سرشاخههای حصار باغ یک قصر در دره دورو در نزدیکی شهر پورتوی پرتغال مشغول است. 8- دیپلم افتخار: رقصنده با دلفینها تعامل با دنیای حیات وحش خیلی زیبا است. این منطقه با دلفینهای ساکن آن توجه ما را جلب کرده بود. هنگامی که در آن آب تمیز و شفاف شیرجه میزدیم و غواصی میکردیم، دلفینها با ما بازی میکردند و میرقصیدند. این یک ماجراجویی واقعی بود و خاطرهای که تا آخر عمر با ما باقی میماند. 9- دیپلم افتخار: آواز در پیکنیک یک گروه از دوستان، در حالی که شب را در طبیعت به خوردن و آواز خواندن میگذرانند، از مصاحبت هم لذت میبرند. 10- بهترین عکس به انتخاب بینندگان: قدم زدن در افق و در یک بعد از ظهر سرد، یک نفر به سوی خود گام بر میدارد. ما میدانیم که سفری است طولانی و گاهی هم دشوار، ولی با سوار شدن بر بالهای خیال، مادر طبیعت درها را برای ما گشوده
زنگ زدیم پلیس اومده میگه خونتون دزد اومده؟ پـــ نــه پــــــ می خواستیم تغییر دکور بدیم گفتیم شما هم بیاین نظر بدین!
روزنامه «روزگار» روز شنبه در گزارشی در این باره نوشت، جوانان شرکتکننده در این حرکت بین 18 تا 25 سال داشتند. آنها با مردمی که شیشه ماشینها را بالا میدادند یا بیاعتنا به روبهرو خیره میشدند توضیح میدادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به کودکان کار بود.
حرکت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق کودک، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یک دهه فعالیت و آگاهیبخشی NGOهای مدافع حقوق کودکان باشد و شاید نشانهای از تکاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای کودکانی که کودکی حق آنان است.
عدم سازماندهی، شکل فراخوان و ناشناس بودن چهرهها و عدم اطلاع از یا مداخله فعالان حقوق کودک در این برنامه، بر خودجوش بودن این حرکت صحه میگذارد.
این حرکت در روز پنجشنبه بدون دخالت پلیس و در آرامش ادامه یافت. حرکتی که از ابتدا یاد شادی و آببازی جوانان را تکرار میکرد، امیدوار است که بعد از انعکاس خبری گرفتار نگاههای امنیتی نشود.
پیام این 100 - 150 جوان به بچههایی که در خیابان کار میکنند این بود: ما شما را درک میکنیم و به شما احترام میگذاریم. کاری از دست ما برنمیآید اما اقلا دو ساعت کار شما را انجام میدهیم و با مشتریان شما حرف میزنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما میگوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و کودکی دارید و این انتخاب شما نبوده که در خیابانها کار کنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچهها مسوولیم.
آنها در پایان پولی را که در دو ساعت ماشین شوری و آدامس و فال فروشی بدست آورده بودند بین بچههایی که در خیابان کار میکنند تقسیم کردند.
Design By : Pichak |