پيام
+
شب شهادت بي بي دو عالم حضرت زهرا(س)است با نقل يك خاطره ميخوام همزاد پنداري كنم با اين مصيبت/ يكشب كه پياده داشتم ميرفتم بسمت باشگاه .صداي زن و مردي كه جلوتر از من طي طريق ميكردن نظرمو بخودش جلب كرد.كم كم صداشون بلندتر شد و به مشاجره كشيده شد .كه ناگهان مرد چنان سيلي بصورت خانم زد كه بنده خدا خانم عقب عقب رفت و بعداز برخورد با كركره يك فروشگاه .نقش زمين شد

خادمة الشهدا
91/2/7
همسايه خورشيد
.براي يك لحظه خون جلو چشمم را گرفت بسمت مرد حمله كردم و اول سيلي محكمي بهش زدم و بعدش زير رگبار مشت و لگد گرفتمش .تو كلانتري ازم پرسيدن چرا دخالت كردي تو دعواي زن و شوهر ..گفتم ايشون تو حريم منزل همسر اون آقاست ولي بيرون از خونه ميشه ناموس منه بچه شيعه .چطور ميتونم مرد باشم و سيلي خوردن ناموس شيعه را ببينم .....يا مولاي غريبم ..چه صبري داشتي كه سيلي خوردن بانوي دو عالم را نظاره گر بودي
*قاصدك*
:((
کوچه بنے هاشم
قصه ساده بود، با خودش فکر کرد شايد مرا پشت در نديده اند که با لگد در را کوبيدن ... رفت جلو و صورت خود را نشان نامرد ها داد ... فکر مي کرد نامردها با ديدن دختر پيامبر خجالت مي کشند ...
سكوت خيس
:((
همسايه خورشيد
امان از دل اول غريب عالم ....
وکیل بانو
فقط يک سوال........ در مدينه مَرد نبود ؟؟؟؟
همسايه خورشيد
انگار بجز مولاي غريبمان ..مرد ديگري نبوده ......
ميراب عطش
سلام اخوي ... پس يادم باشه هميشه يه دويست سيصد متر با شما فاصله داشته باشم ..
*فانوس
:(
همسايه خورشيد
شما تاج سر مني علي آقاي عزيز ...
قافيه باران
:((((((((((((ياجده ي سادات:((((
همسايه خورشيد
....
خادمة الشهدا
...