پيام
+
اينم جفت پا ..به افتخار صادق خدائي عزيز ...بيار جلو اون شكم قلمبه رو ........:-)))))

همسايه خورشيد
91/2/14
ذره بين زنده
(آيکون دستمال قدرت!)
*زهرا بانو*
اوهوع !!!
ذره بين زنده
پس چي شد؟ (آيکون نفسسسس کشششش!)
*زهرا بانو*
مثل اينكه ترسيدن از شما !
ذره بين زنده
:)) شوما چرا اينجا وايسادي؟ هان؟!
*زهرا بانو*
من مشاورم ! بايد اينجا باشم (آيكون زورگو)
همسايه خورشيد
اومدممممممممممممممممممممممممممممممم
همسايه خورشيد
دستمال رو بذار كنار صادق جان ..اينجا دستمالا غلاف تا تهرون ..اينجا بايد برجك بزني و جفت پا..بگير ......
ذره بين زنده
(آيکون دفاع) + اجراي فن اژدها!
*زهرا بانو*
دعوائه ؟ وووووووييييييييي ! نچ نچ نچ ...
همسايه خورشيد
بله خانم زهراءءءءءءءءء ولي در حد كمربند سفيدها نيست /صادق جان بگير..............................
ذره بين زنده
آخخخخخخخخخخخخخخخخخ (آيکون غافل گيري)
همسايه خورشيد
اييييييييييييييييييييييينههههههههههههههههههههههههههههههه
*زهرا بانو*
اسم من همزه ندارهههههههههههههه دههههههههههههع جناب *پاكدامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن* :)) / پس درحد كمربند زرده ! بالاخره زرد شدين ؟ خدارو شكر :دي ميدونم با پارتي بازيو اينا ! شما حالا حالاها مونده به ما كمربند مشكيا برسين !
ذره بين زنده
من به بابام ميگم (آيکون گريه) من حواسم نبود شما زديد! (آيکون پاک کردن اشک)
*زهرا بانو*
به مامانتونم بگين :))
همسايه خورشيد
خانم زهراءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
*زهرا بانو*
جناب *پاكدامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن*
همسايه خورشيد
صادق جان ...........:-)) نبينم داغت رو :-))))
*زهرا بانو*
اوهوع :دي
ذره بين زنده
استفاده از فضاي غفلت زده و دراماتيک حريف... (آيکون ضربه گرگ صحرا!) من بردم! هوووووووووووووووووووورررررررررررراااااااااااااااااااااااا
*زهرا بانو*
بله ... ايشون بردن ... بلــــــــــــه (آيكون داور كه دست جناب خدايي رو بالا برده به عنوان برنده و نگاه حسرت زده جناب *پاكدامن* )
همسايه خورشيد
ضربه ببر و اژدها با هم ..........................
همسايه خورشيد
اون برنده شدن داوري چون خانم زهراءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء را هم ميخواست ديييييييييييييييي
*زهرا بانو*
منكه داور نيستم جناب *پاكدامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن*
ذره بين زنده
گزارشگر ورزشگاه: بله بينندگان عزيز... ذره بين زنده دريک حرکت جوانمردانه دست همسايه ي خورشيد رو بالا ميبره... :))
همسايه خورشيد
بابا جوانمرد....روح بروسلي ...اين كاره ..كار درست ...افتاده ....:-)))
*زهرا بانو*
(و نگاه حيرت زده تماشاگران ذره بين رو دنبال ميكنه)
ذره بين زنده
ادامه گزارش: ذره بين زنده مدال رو از گردنش در مياره و بسمت تماشاگران ميندازه! :)))))))))))))))))))))
*زهرا بانو*
(حمله كردن تماشاگران به سوي مدال و افتادن مدال دست *مـــــــــــــــــــــــن*)
همسايه خورشيد
بابا يكي اين دوتارو از برق بكشه بدجوري جو گير شدن :-))))
ذره بين زنده
:))
پروانگي
2 باره جفت پا خوردن؟! اين بار بهر چي؟
*زهرا بانو*
:))
همسايه خورشيد
بهر تاديب يار خانم پروانگي ..:-)
ذره بين زنده
يارا... تاديب مفرما يار را...!
پروانگي
چي چيپ يار!
گمنام آشنا
20 20... شما هم عجب عکساي بيست بيستي ميگذاريد:)
همسايه خورشيد
مرسي گمنام آشنا..................