شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ دنيا مشتش را باز کرد شهــــدا گل بودند، ما پوچ...
دخترک برگشت چه بزرگ شده بود پرسيدم : پس کبريتهايت کو؟ پوزخندي زد! گونه اش آتش بود ، سرخ ، زرد... گفتم: ميخواهم امشب با کبريتهاي تو ، اين سرزمين را به آتش بکشم!! دخترک نگاهي انداخت ، تنم لرزيد... گفت : کبريتهايم را نخريدند! سالهاست تن مي فروشم! مي خري؟؟؟!
لايك بر شما تولد ديگر
وظيفه بود
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top