پيام
+
*اعتراف يكي از دوستان : مامان بزرگ خدا بيامرز ما تو 95 سالگي فوت کرد .صبح روزي که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بوديم و همه داشتن گريه ميکردن. جمعيتم زياد بود . منو داداشمم تو بغل هم داشتيم گريه ميکرديم اشک فراوون بود و خلاصه جو گريه بود ... يهو دختر خالم که تازه رسيده بود اومد تو حياط و با جديت داد کشيد : مامان بزرگ زود رفتي . يهو کل خونه رفت رو هوا .حالا خندمون قطع نمي شد*

هادي قمي
91/10/2
همسايه خورشيد
الان يه ييعي بود تو متن لطفا دقت كنيد ...بعدشم اين شتر هستش نه ببعي ...
.:راشد خدايي:.
:)
كشتي نجات ما
سلام..يه درويشي نزديکياي خونمون مرده بود،عکسش داد ميزد پيرمرده..85 سالي داشت..تو اعلاميش نوشته بودن:*جوان ناکام*..ديييييييييي
ثانيه ها...
واقعا که :)
همسايه خورشيد
خانم رابط :-))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
*آسمان*
اين خاصيت بعضي خانماست که 95 ساله رو به چش 14 سال نگاه ميکنن :))
محمد تقي خوش خواهش
اين نه ببعي نه شتر اين يه حيونه ديگه هست اگه شتره پس کوهانش کجاست؟؟؟
همسايه خورشيد
جناب خوش خواهش عزيز .خونشون جا گذاشته يادش رفته برش داره :-))))
كشتي نجات ما
وقتيم که واسش مراسم گرفتن،مرده بوديم از خنده..يک *يا هو * ميگفتنا!!!به مراسم عروسي بيشتر شباهت داشت..والا..
همسايه خورشيد
:-))))) اين خودش يه فيد بود خانم رابط :-))
كشتي نجات ما
حالا که ديگه گفتم،فيد نزدم..ديييييييي..بايد مراعات چشمام رو بکنم و کمتر بيام فيد بزنم..آخه براي هر پپست و يا فيد،1ساعت ميگردم دنبال عکس..وسواس هم بد درديه..ديييييي
روياي شبانه♥
:))
همسايه خورشيد
وسواس كه نگيد .........................:-))