با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+فرض کن حضرت مهدي به تو ظاهر گردد<br>ظاهرت هست چنانيکه خجالت نکشي؟<br>باطنت هست پسنديده صاحب نظري؟<br>خانه ات لايق او هست که مهمان گردد؟<br>لقمه ات در خور او هست که نزدش ببري؟<br>پول بي شبهه و سالم ز همه داراييت ،<br>
داري انقدر که يک هديه برايش بخري؟حاضري گوشي همراه تو را چک بکند؟با چنين شرط که در حافظه دستي نبري؟واقفي بر عمل خويش تو بيش از دگران؟ميتوان گفت تو را شيعه اثني عشري؟؟؟!!!! - همسايه خورشيد
كاش دفتر زندگي جلد نداشت...كاش همه چيز زندگي را يكجا مي ديديم.بدون اينكه ورق بزنيم لحظه هاي پر پيچ و خمش را و راه هاي پرفراز و نشيبش را... - سيد ابراهيم آل رضا
من از خونه همسايه بفليمون ميارم ....:-)) - همسايه خورشيد
نميدونم بخدا ولي واسه بقيه باز ميشه كه . - همسايه خورشيد
+خوشحال بودن يعني بدست آوردن يک زندگي و تقسيم آن با ديگران!<br>
+کلاه فروشي روزي از جنگلي مي گذشت. تصميم گرفت زير درخت مدتي استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابيد. وقتي بيدار شد متوجه شد که کلاه ها نيست!<br>بالاي سرش را نگاه کرد. تعدادي ميمون را ديد که کلاه ها را برداشته اند.<br>فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگيرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و ديد که ميمون ها همين کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و ديد که ميمون ها هم از او تقليد کردند.<br>
به فکرش رسيد... که کلاه خود را روي زمين پرت کند. لذا اين کار را کرد. ميمونها هم کلاهها را بطرف زمين پرت کردند و او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.سالهاي بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ اين داستان را براي نوه اش تعريف کرد و تاکيد کرد که اگر چنين وضعي برايش پيش آمد چگونه برخورد کند ...ي - همسايه خورشيد
ک روز که او از همان جنگل گذشت در زير درختي استراحت کرد و همان قضيه برايش اتفاق افتاد.او شروع به خاراندن سرش کرد. ميمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، ميمون ها هم همان کار را کردند. نهايتا کلاهش را بر روي زمين انداخت. ولي ميمون ها اين کار را نکردند!يکي از ميمون ها از درخت پايين آمد و کلاه را از روي زمين برداشت و در گوشي محکمي به او زد و گفت : فکر مي کني فقط تو پدر بزرگ داري؟! - همسايه خورشيد