با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+يك بار يه فاميلمون از انگليس اومده بود و يه خورده شکلات با يه خمير دندونه گنده. منم زود خميردندون گنده سوغاتي آورده بود رو برداشتم. خلاصه يه 6 ماهي مسواک مي زدم با بدبختي آخه هم تلخ بود هم تند .
تا اينکه يه روز رفتم يه لوازم آرايشي براي مامانم رنگ مو بخرم ديدم!!!! از اين خمير دوندن اينجا هم داره با کلي کلاس از فروشنده پرسيدم آقا اين خمير دندنه چند؟ فروشنده هم گفت آقا اين خمير ريشه تازه فهميدم چرا بعد از مسواک اونقدر دل پيچه مي گرفتم - همسايه خورشيد
+صحبت کردن در مورد هر اثر، به يک هفته زمان نياز دارد. اما نقاشي هاي رويايي «يان ديوي» بر روي پر حتي در نگاه اول بسيار چشم گيرند. هنرمند 46 ساله که در مزرعه اي در پارک ملي اسنودونيا، ايالت ولز زندگي مي کند پرهايش را از يک مجتمع پرورش قو مي گيرد
+دوسال پيش يه همسايه داشتيم، از بچگي که فوتبال بازي مي کرديم جلو درشون و وقتي که توپمون مي افتاد تو حياطشون زااااارت پاره مي کرد. عقده داشتم. پسرش داماد شده بود. عروسي هم خونه خودشون بود. قبل از اينکه بره دنبال عروس آرايشگاه، ماشينشو که سانتافه بادمجوني بود گذاشته بود دم در. من که ا ينو نشون کرده بودم،
رفتم موتور رفيقم رو گرفتم و طي يه عمليات از پيش تعيين شده يه کلاه کاسکت گذاشتم. رتم دم ماشينش روغن موتور سوخته (که رنگ ماشين رو به کل مي بره) ريختم رو ماشينش، همين!!... اما خداييش دست به گل هاش نزدم... پسر خوبيم نه؟ - همسايه خورشيد