همسایه خورشید
بچــه که بودم با من بخند ای مهربان ! با من بمان ای بی نشان! هوای دلم ابریست . . . آسمان چشمم بارانی . . . من با خیال تو نگاهم به آسمان و گامهای لرزانم روی سنگفرش کهنه این خیابان و کسی نخواهد دید گونه های خیس از گریه ام را زیر آوار سهمگین این باران ! با من بگو . . از نیمه شبهایی که دستان عاشقم گیسوانت را شانه کشید از خلوت شبهایی که لبهایم از لب تو . . شراب صد خاطره چید با من بگو . . از لبخندهایی که دلم را دیوانه کرد از لحظه هایی که عاشق غمزده آغوش تو را بهانه کرد با چشم خیس تا سحر . . سینه ات را آشیانه کرد . . دلتنگی ات آزارم میدهد . . دیوانه ام میکند رفتنت کوچ غریبیست . . غریبه ام . . بی لانه ام میکند با عشق . . باترانه . . با شعر بیگانه ام میکند اکنون بگو . . بعد از من عشوه با کدام شبزده آغاز میکنی؟ ! دور از نگاه من . . آغوش گرمت را در شب کدام عاشق دیوانه باز میکنی؟ ! . . هوای دلم ابریست . . آسمان چشمم بارانی . .
با من بگو ای دوردست!
Design By : Pichak |