سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























همسایه خورشید

میسپارم به تقدیر

شده ام غرق ز تقصیر خودم می دانم
دلخوش یک دو سه تغییر خودم می دانم

دل شادی که به دست تو امانت دادم
شده یک عاشق دلگیر خودم می دانم

مصلحت هست که پنهان بکنم عشقت را
شده ام غرق ز تزویر خودم می دانم

با نگاهت به دلم باز عسل می ریزی
نشوم از عسلت سیر خودم می دانم

باز شرمنده چشمان توام زیرا که


شده عشقم به تو درگیر خودم می دانم

قدمی از تو شوم دور؟ محال است، ببین
بسته عشقت غل و زنجیر خودم می دانم

همه شب این دل دیوانه به ذهنش انگار
می کند نقش تو تصویر خودم می دانم

نیمه شب باز پریشان تو میگردد دل
می کند ناله ی شبگیر خودم می دانم

آنقدر عشق به پای تو بریزم تا که
در کنارم نشوی پیر!!! خودم می دانم

غزلم خواندی و با خنده به من گفتی باز:
می سپاریم به تقدیر، خودم می دانم


نوشته شده در یکشنبه 91/3/7ساعت 10:33 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


Design By : Pichak