همسایه خورشید
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان"تایلور" وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت. هواپیمای "مارتین مرینر" که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد. واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با "مثلث برمودا" ارائه دهند. خدایا! کودکان گل فروش را می بینی؟! مردان خانه به دوش، دخترکان تن- فروش، مادران سیاه پوش، کاسبان دین فروش، محراب های فرش پوش، پدران کلیه فروش، زبان های عشق فروش، انسانهای آدم فروش، همه رامی بینی؟! می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم،/ دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد رفیق…!!!
امشب شب رویای تو بود و تو نبودی/ در دل همه آوای تو بود و تو نبودی/ دل زیر لب آهسته تمنای تو میکرد/ در حسرت دیدار تو بود و تو نبودی/ به نقل از نسیمانه، امروزه از فتوشاپ به طور گسترده در طراحی تبلیغات، نشریات و سایتهای اینترنتی استفاده میشود؛ اما این استفاده همیشه به نتایج خوبی منجر نشده است! گاهی اوقات طراحان بیدقت، کمحوصله یا کمتجربه با فتوشاپ فجایعی میآفرینند که دیدنی است! آنها بعضی وقتها در تنظیم سایهها اشتباه میکنند، گاهی بخشی از تصویر را اشتباهی پاک میکنند، و حتی گاهی تصاویر را طوری روی هم قرار میدهند که غیرواقعیبودن آنها با یک نگاه ساده هم قابل تشخیص است. این اشتباهات از چشم بینندگان تیزبین و دقیق دور نمیماند حتی شما دوستان که قرار است 10 فاجعه بزرگ فتوشاپی سال 2011 را ببینید : کاش یادت نرود روی آن نقطه پررنگ بزرگ/ بین بی باوری آدمها/ یکنفر میخواهدکه تو خندان باشی/ نکند کنج هیاهوی زمان بروم از یادت عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است/ بیقراری کردن و گفتن صبوری بهتر است/ تویه قرآن خوانده ام .یعقوب یادم داده بود/ دلبرت وقتی کنارت نیست .کوری بهتر است درویشی تهیدست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد.
در اقیانوس اطلس، منطقه ای شگفت انگیز وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند. این منطقه مرگبار که اصطلاحا "مثلث برمودا" یا "مثلث شیطان" نامیده می شود، از شمال به جزیره "برمودا" از باختر به "فلوریدا" و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در "مثلث برمودا" به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.
در حدود ساعت 10/5 شامگاه 29 ژانویه 1948 هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به "استار تایگر" هنگامی که با 26 مسافر و خدمه بر فراز "مثلث برمودا" پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد! چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود "هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد." با این حال، هواپیمای "استار تایگر" ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.
در ساعت 7/45 دقیقه بامداد روز 17 ژانویه 1949 کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره "برمودا" به هوا برخاست تا به "کینگستون" واقع در "جامائیکا" برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز "مثلث برمودا" به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید. کاپیتان 40 دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به "جامائیکا" خواهد رسید. ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز برقرار گردید.
برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود. پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه "مثلث برمودا" از آنجا ناشی شد.
وجه تسمیه مثلث بـــرمـــودا :
در روز 5 دسامبر 1945 پنج بمب افکن از نوع "اونجر" به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره 19 نامیده می شد، از پایگاه نظامی " فورت لودردیل" واقع در " فلوریدا" به هوا برخاستند. طبق برنامه، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.
قبلا جندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت برایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادند و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند. در ساعت 2/10 دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود 200 مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت 3/45 دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان "تایلو" فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:
- برج مراقبت ... وضع اضطراری پیش آمده ... انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم ... تکرار می کنم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
- حالا در چه موقعیتی هستید؟
- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم ... اصلا نمی دانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان "تایلور" پاسخ داد:
- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست ... همه دستگاه ها از کار افتاده ... همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم. حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است ...
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان"تایلور" به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد:
- ما وارد آب های سفید می شویم ... خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید... کمک ... کمک ...
و این آخرین پیام ستوان "تایلور" بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای "مارتین مرینر" با 13 سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد. در ساعت 7/4 دقیقه بعدازظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در "اوپالوکا" پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره 19 بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد، 242 فروند هواپیما و 18 فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.
نظرات دانشمندان در ارتباط با مثلث بـــرمـــودا :
پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند. و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.
برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیمی قاره ای به نام "آتلانتیس" به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه "مثلث برمودا" به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.
موقعیت مثلث بـــرمـــودا :
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود.
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را بدین صورت توصیف میکند : "یک خط از فلوریدا تا برمودا، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد."
مشاهدات و گزارشات منحصر به مثلث بـــرمـــودا :
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.
این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.
در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان، دوباره شروع بکار کردهاند.
در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت میآید ... ما نمیتوانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.
علل وقایع مثلث بـــرمـــودا :
- علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمولترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تاکنون بدست نیامده است) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتی ها و مفقود شدن آنها در آب میشود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.
- علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند، میتواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.
یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد.
ام. ک. جساپ که یک فضانورد، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام "در مورد بشقاب پرندهها " ابزار میدارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط میدهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد میکنند که دارای طرحی یونیزه شده است و میتواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتی ها گردد. او روی این سوال کار میکرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و میتواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی میدانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرندهها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.
گذشته و آینده مثلث بـــرمـــودا :
به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین "دریایی از مقبرهها" ، "مثلث شیطان" ، "مثلث مرگ" ، "دریای بدبختی" ، "گورستان آتلانتیک" نامیده میشده است. شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.
اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد.
آیا این مثلث باز هم قربانیان دیگری را در کام خود فرو خواهد برد؟
آیا بشر موفق به کشف راز نهفته در معمای آن خواهد شد؟
و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد ...
1. طراح این تبلیغ دوچرخه قصد داشته با استفاده از یک پس زمینه زیبا، یک تبلیغ چشمنواز
و هنرمندانه بسازد؛ غافل از اینکه یک دست را روی چرخ جلوی دوچرخه جا گذاشته است!
2. این تبلیغ ماشین فراری در نشریهای به چاپ رسیده است. در نگاه اول، ظاهر خودرو جلب توجه میکند و پس زمینه
زیبای آن. اما نگاه کنید به تصویر سگی که کنار ماشین است. باید پشت سگ روی بدنه ماشین دیده شود نه صورتش!
3. این تبلیغ مثلا قرار است کیفیت بالای نمایشگر لپتاپ را به بیننده نشان دهد اما کاملا مشخص است
که این صفحه وبی که در لپتاپ باز شده، روی تصویر مونتاژ شده است. احتمالا اول عکس را گرفتهاند
و بعد با فتوشاپ آن تصویر صفحه وب را روی نمایشگر لپتاپ گذاشتهاند.
4. بیچاره سگی که یک پایش گم شده و معلوم نیست طراح محترم چرا آن را فراموش کرده است!
5. خانم ورزشکار دارد از بطری آب مینوشد و آن را کج کرده ولی معلوم نیست چرا آب درون بطری کج نشده است؟!
6. واقعا طراحان این تصویر فکر کردهاند که بینندگان آن را باور میکنند؟!
7. این تبلیغ یک چسب زخم ضدآب است؛ اما این چسب زخم را چقدر ناشیانه
و تابلو روی دست این شناگر نوجوان قرار دادهاند!
8. باز هم مشکل بازتاب تصویر! ولی اینبار واقعا با یک نگاه قابل تشخیص است
که بازتاب تصویر عدد 2012 اینگونه نخواهد بود!
9. یک تبلیغ خوب با ظاهر و رنگآمیزی مناسب. فقط یک مشکل وجود دارد:
این لامپ اتاق به کجا وصل است؟ روی هواست؟!
10. یک صف طولانی اما با آدمها و لباسهای تکراری!
چشمش به شاه افتاد با دست اشارهای به او کرد.
کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند.
کریم خان گفت: این اشارههای تو برای چه بود؟
درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود؛ گفت چه میخواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد...
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت: نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست !!!
دیروز صبح که از خواب بیدار شدی،
نگاهت میکردم؛ و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،
حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی.
اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.
وقتی داشتی این طرف و آن طرف میدویدی تا حاضر شوی فکر می کردم
چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛
اما تو خیلی مشغول بودی.
یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.
بعد دیدمت که از جا پریدی.
خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛
اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی ...
تمام روز با صبوری منتظر بودم.
با آنهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.
متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،
شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی، سرت را به سوی من خم نکردی.
تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.
بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی.
نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟!
در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛
در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری ...
باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی؛
و باز هم با من صحبت نکردی.
موقع خواب ...، فکر می کنم خیلی خسته بودی.
بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.
اشکالی ندارد ...
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.
من صبورم، بیش از آنچه که تو فکرش را می کنی.
حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.
من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.
منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.
خیلی سخت است که در یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.
خوب، من باز هم منتظرت هستم؛ سراسر پر از عشق تو ...
به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی.
اگر نه، عیبی ندارد، می فهمم و هنوز هم دوستت دارم.
روز خوبی داشته باشی ...
دوست همیشگی و دوستدارت : خدا
Design By : Pichak |