همسایه خورشید

به مکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک میشود غافل

از اینکه تمام گناهانم گناه نبودو تمام درست هایم به نظرم خطا

انگاشته و نوشته شده بود. در مکه دیدم که خدا چند سالیست

که از شهر مکه رفته است و انسانها به دور خویش میگردند.در

مکه دیدم هیچ انسانی بفکر فقیر دورگرد نیست دوست دارن زودتر

 بخدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد

خود مسیری برای رسیدن بخدا بود .در مکه دیدم خدا نیست و چقدر

باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا بخانه خویش برگردم و در همان

نماز ساده خویش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنتم .آری

شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه است


نوشته شده در دوشنبه 91/5/16ساعت 4:12 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


Design By : Pichak