همسایه خورشید

می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
...
... ... بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود

نوشته شده در چهارشنبه 90/12/24ساعت 2:9 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


دردسرهای عکاسی از ببر سفید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


یکی از چهار توله ببر سفید در پارک حیات‌وحش استاکنبروک واقع در شلاس‌هولت-استاکنبروک آلمان با جناب عکاس بازی می‌کند. این توله ببرهای نادر در اواسط بهمن گذشته متولد شده‌اند.




نادرترین شیرهای جهان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مسوولان پارک سرنگتی در هادنهاگن آلمان که به تازگی صاحب سه توله شیر سفید شده‌اند، آنها را در برابر دوربین عکاسان به نمایش درآورده‌اند. شیرهای سفید از نادرترین گونه شیرهای آفریقایی هستند.




بزرگ‌ترین جونده روی زمین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


توله هشت‌روزه کپی‌بارا به‌همراه مادرش ساکن باغ‌وحش سن‌دیگو در کالیفرنیا هستند. کپی‌بارا، بزرگ‌ترین جونده روی زمین و بومی آمریکای مرکزی و جنوبی است.




ببرهای آدم‌خوار در هند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ببرها باشکوه‌ترین و کم‌تعدادترین گربه‌سانان بزرگ حاضر در طبیعت به شمار می‌روند. هرچند تعداد اندکی از آنها در مناطق حفاظت‌شده زندگی می‌کنند، اما گاه پیش می‌آید که ببرها از حصارها فرار می‌کنند و ... در هندوستان، هر از گاهی پیش می‎آید که ببرها از حصارها و حفاظ‌های منطقه سکونت خود فرار می‌کنند و با حمله به روستاها، افسانه ببرهای آدم‌خوار را زنده می‌کنند.




ضیافت شاهانه سلطان بیشه‌زار

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


دوربین‌های روباتی این امکان را فراهم کرده‌اند تا زندگی طبیعی حیوانات را از نمایی نزدیک تماشا کنیم و تصاویری دلهره‌آور و متفاوت با آن‌چه لنزهای تله از دور نشان می‌دادند، ببینیم. به گزارش نیوساینتیست، تصویر زیر که با هدایت ویلیام بارارد لوکاس، عکاس انگلیسی مشهور حیات‌وحش گرفته شده، به کمک روباتی عکاس به نام بیتل‌کم2 تهیه شده؛ روباتی 5هزار پوندی مجهز به بدنه مقاومی از آلومینیوم و فایبرگلس که از راه دور هدایت می‌شود.

این روبات می‌تواند به راحتی به نزدیکی از حیوانات وحشی برسد و با توجه به نقطه دید نزدیک به سطح زمین و زاویه دید عالی و از همه مهم‌تر، عمق میدانی که در چنین تصاویری می‌توان ایجاد کرد، چشم‌اندازی متفاوت با هرآن‌چه لنزهای تله تا امروز شکار می‌کردند، فراهم کند. بارارد لوکاس در پروژه اول خود به سراغ شیرهای درنده آفریقایی رفت و پس از آن قصد دارد از پلنگ‌ها و گرگ‌های اتیوپی عکاسی کند.




نگاه مرگبار افعی شاخ‌دار

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


این تصویر عجیب‌وغریب، گونه جدیدی از افعی شاخ‌دار را در جنگل‌های بارانی تانزانیا نشان می‌دهد که فقط 60 سانتی‌متر درازا دارد. بدن این مار با طرح زیگ‌زاگ سیاه و زردرنگ پوشیده شده و چشمانش سبز زیتونی است.




طلوعِ آفتابِ عروسِ دریایی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این عکس از آنجل فیتور که جزو تصاویر قابل‌تقدیر نشنال‌جئوگرافیک در سال 2011 برگزیده شده، عروسی دریایی با نام علمی Cotylorhiza tuberculata در مرداب ساحلی مارمنور اسپانیا نشان می‌دهد. این عروس دریایی با نوعی جلبک هم‌زیستی دارد و همزمان با طلوع خورشید به سطح آب نزدیک می‌شود تا جلبک‌ها با استفاده از نور خورشید، انرژی مورد نیاز را تامین کنند.




گرداب 150 کیلومتری پلانکتون‌ها در اعماق اقیانوس

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


در اعماق سطح آب، اقیانوس شرایط خاص خود را دارد. گردبادهای زیرآبی بر خلاف توفان‌های ویرانگر زمینی، از ویژگی حیات بخشی برخوردارند و تصاویر ماهواره‌ای، تنها ابزار فعلی برای آشکار کردن این ویژگی‌هاست. در اعماق سطح آب، اقیانوس آب و هوای خاص خود را دارد. گرداب‌های عظیمی مانند آن‌چه در عکس زیر مشاهده می‌کنید، نشان‌دهنده غوغایی است که زیر آب را به تکاپو واداشته است. این عکس که توسط ماهواره Terra ناسا در ماه دسامبر / آذرماه گرفته شده و به تازگی منتشر شده است.

به گزارش نیوساینتیست، بر خلاف توفان‌های ویرانگر زمینی، این گردبادهای اقیانوسی مواد مغذی را از اعماق آب بیرون می‌کشد و در نواحی لم‌یزرع و بی حاصل اقیانوسی، غذای توده‌های حیات میکروسکوپی دریایی را فراهم می‌کند. گرداب‌‌ها معمولا از سیستم جریان‌‌های اصلی اقیانوسی منشعب می‌شوند و می‌توانند ماه‌ها دوام بیاورند. این گرداب احتمالا از جریان Agulhas سرچشمه گرفته است، جریانی که در امتداد سواحل جنوب‌شرقی آفریقا و اطراف شاخ آفریقا حضور دارد. در واقع، این گرداب به دلیل ویژگی‌های حیات‌بخش خود از فضا قابل مشاهده است. رنگ آبی روشن‌تر آن در مقایسه با آب‌های اطراف به دلیل شکوفایی پلانکتون‌ها در این چرخابه 150 کیلومتری است.




حباب هوا در اقیانوس چطور صعود می‌کند؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مارک تیپل، عکاس نشنال‌جئوگرافیک مشغول غواصی در اقیانوس بود که توجهش به حباب‌های هوایی که در آب صعود می‌کردند، جلب شد. این حباب‌ها همراه با صعود، متورم می‌شدند تا آن‌که به نیم‌دایره تبدیل می‌شدند.

برای آن‌که حباب پایدار باقی بماند، فشار درون و بیرون آن می‌بایست برابر باشد. فشار آب متناسب با عمق آب است و تقریبا به‌ازای هر 10 متر افزایش عمق، یک اتمسفر (معادل فشار هوا در سطح آب‌های آزاد) اضافه می‌شود. مقدار هوای محبوس در حباب ثابت است و به همین دلیل برای پایدار ماندن، می‌بایست فشار درون حباب افزایش یابد که این کار با کاهش حجم اتفای می‌افتد. برای مشاهده این اثر نیاز به اقیانوس نیست، در عمق 4 متری استخرهای معمولی هم می‌توان این پدیده را مشاهده کرد!




فراکتال‌های صحرایی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اگر این تصویر شما را به یاد زمینی پوشیده از برف و جریان گل‌ولای می‌اندازد، سخت در اشتباهید. این نمای هوایی، الگوهای درخت‌مانند رودهایی را در صحرای باجای کالیفرنیا در مکزیک نشان می‌دهد. در این تصویر که آدریانا فرانکو برای نشنال‌جئوگرافیک ارسال کرده، الگوهای شاخه‌شاخه‌ای را می‌بینید که یادآور مفهوم فراکتال است، شکل‌های خودمتشابهی که بخش‌های ریز و درشت آن شبیه به یکدیگرند.




عجیب‌ترین تصویر سال !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


عجیب‌ترین تصویر سال؟ نه، این تنها تصویر موجود از یک تور زیردریایی است. این کوسه‌ماهی ببری ماده اندازه بدنش را به ردیفی از غواصان اسکوبا در ساحل تایگر در باهاما، یک نقطه محبوب اکوتوریسم (توریسم طبیعی)، نشان می‌دهد. نگرانی‌های ابراز شده است که این محل‌های اکوتوریسم ممکن است شیوه زندگی طبیعی کوسه‌ها را که برای یافتن غذا پرسه‌زنی می‌‌کنند، مختل کنند، زیرا ماهیان شکارچی غول‌آسا بیش از حد به غذاهایی که راهنماهای تورها برای کشاندن آنها به سمت خودشان می‌دهند، وابسته می‌شوند. اما پژوهش‌های جدید نشان می‌دهند که این نگرانی بی‌مورد است. در واقع اکوتوریسم مسئولانه با تشویق کردن دولت‌های محلی به حفاظت از کوسه‌ها ممکن است به این جانوران سود برساند.




بزرگترین آکواریوم استوانه ای جهان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

درون این آکواریوم تمام شیشه ای اکریلیک چیزی در حدود نهصد هزار لیتر آب وجود دارد
که در آن بیش از 2600 ماهی در 56 نوع موجود می باشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

این آکواریوم ساخت یک شرکت آمریکایی به نام رینولدز پلیمر می باشد
که با هزینه 12.8 میلیون یورو در شهر برلین آلمان ساخته شده است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این آکواریوم دارای 25 متر ارتفاع و 11 متر قطر است. جالب اینکه از وسط این اکواریوم یک آسانسور عبور می کند
که زیبایی درون آکواریوم را گردشگران و مهمانان هتل رادیسون می توانند مشاهده کنند.



بزرگترین پروانه بید در جهان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


محققی در منطقه هیمالیا موفق به عکاسی از گونه ای از پروانه بیدی با نام "آتاکوس" یا "اطلس" شد که به عنوان بزرگترین پروانه بید در جهان معرفی شده است. این پروانه شگفت انگیز که توسط محققی به نام "ساندش کادور" در شرق منطقه هیمالیا مشاهده شده است، طول بالهایی برابر با 25 سانتیمتر دارد.

کادور که این پروانه را حشره ای غول پیکر می نامد تایید می کند که زمانی که پروانه بالهایش را از هم باز کرد درست مانند این بود که حشره قصد حمله دارد و حالتی دفاعی به خود گرفته است. کادور پس از غلبه بر ترس خود به حشره نزدیک شده و عکسبرداری از آن را آغاز کرد. با این همه حقیقت این است که این پروانه غول پیکر با وجود ابعاد بزرگی که دارد کاملا بی خطر است.




دل و جرأت یعنی این!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این تصویر هیجان‌انگیز را از دن پاتر، صخره‌نورد و یکی از قهرمانان پرش با لباس پرنده گرفته است. پاتر به نمایش‌های نفس‌گیر در ارتفاعات مشهور است که گوشه‌ای از آن را در این تصویر می‌بینید. در این‌ تصویر، پاتر در قله کاتدرال پارک ملی یوسمیت به ارتفاع 3300 متر مشغول انجام حرکت‌های نمایشی است.


نوشته شده در سه شنبه 90/12/23ساعت 9:21 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

خطا از من است،می دانم.

از من که سالهاست گفته ام"ایاک نعبد"

اما به دیگران هم دل سپرده ام...

از من که سالهاست گفته ام"ایاک نستعین"

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم

 


نوشته شده در دوشنبه 90/12/22ساعت 11:23 صبح توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند روزیست که هر دم به تو می اندیشم
به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور
به همان سایه همان وهم همان تصویری
که سراغش ز غزلهای خودم می گیری
به همان زل زدن از فاصله ی دور به هم
یعنی آن شیوه ی فهماندن منظور به هم
به تبسم به تکلم به دل آرایی تو
به خموشی به تماشا به شکیبایی تو
به نفس های تو در سایه سنگین سکوت
به سخن های تو با لحجه شیرین سکوت
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش
می شود یک شبه پی برد به دلدادگیش
آه ای خواب گران سنگ سبک بار شده
بر سر روح من افتاده وآوار شده
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم تشنه ی دیدار من است
یک نفر سبزه چنان سبز که از سرسبزیش
می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش
رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
ای بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست ؟
اگر این حادثه ی هر شبه تصویرتو نیست
پس چرا رنگ تووآینه اینقدر یکیست؟
حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش
آری آن سایه که هر شب آفت جانم شده بود
آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود
اینک از پشت دل آینه پیدا شده است
وتماشاگه این خیل تماشا شده است
آن الفبای دبستانی دلخواه تویی
مشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی
******************************

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 90/12/21ساعت 12:32 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |


جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست ...
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ...


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/18ساعت 9:28 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

 

 

 
یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد. او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند. برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت تا اینکه ...

یک روز چوپان شروع کرد به فریاد: آی گرگ آی گرگ. وقتی مردم خود را به چوپان رساندند دریافتند که گرگی آمده است و یک گوسفند را خورده است.

آنان چوپان را دلداری دادند و گفتند نگران نباشد و خدا را شکر که بقیه گله سالم است. اما از آن پس، هر چند روز یک بار چوپان فریاد میزد: "گرگ. گرگ. آی مردم، گرگ". وقتی مردم ده، سرآسیمه خود را به چوپان می رساندند می دیدند کمی دیر شده و دوباره گرگ، گوسفندی را خورده است. این وضعیت مدتها ادامه داشت و همیشه مردم دیر می رسیدند و گرگ، گوسفندی را خورده بود!

پس مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشی ترین ها و قوی ترین سگ ها را ...

چوپان نیز به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها، دیگر هیچگاه، گوسفندی خورده نخواهد شد. اما پس از خرید سگ ها، هنوز مدت زیادی نگذشته بود که دوباره، صدای فریاد "آی گرگ، آی گرگ" چوپان به گوش رسید. مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند دوباره گوسفندی خورده شده است. ناگهان یکی از مردم، که از دیگران باهوش تر بود، به بقیه گفت: ببینید، ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است و استخوانهای گوشت سرخ شده و خورده شده گوسفندانمان در اطراف پراکنده است !!!

مردم که تازه متوجه شده بودند که در تمام این مدت، چوپان، دروغ می گفته است، فریاد برآوردند: آی دزد. آی دزد. چوپان دروغگو را بگیرید تا ادبش کنیم. اما ناگهان چهره مهربان و مظلوم چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چماق چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگها هم که فقط از دست چوپان غذا خورده بودند و کسی را جز او صاحب خود نمی دانستند او را همراهی کردند.

بسیاری از مردم از چماق چوپان و بسیاری از آنها از "گاز" سگ ها زخمی شدند. دیگران نیز وقتی این وضعیت را دیدند، گریختند. در روزهای بعد که مردم برای عیادت از زخمی شدگان می رفتند به یکدیگر می گفتند: "خود کرده را تدبیر نیست". یکی از آنها پیشنهاد داد که از این پس وقتی داستان "چوپان دروغگو" را برای کودکانمان نقل می کنیم باید برای آنها توضیح دهیم که هر گاه خواستید گوسفندان، چماق، و سگ های خود را به کسی بسپارید، پیش از هر کاری در مورد درستکاری او بررسی کنید و مطمئن شوید که او دروغگو نیست.

اما معلم مدرسه که آنجا بود و حرفهای مردم را می شنید گفت: دوستان توجه کنید که ممکن است کسی نخست ""راستگو"" باشد ولی وقتی گوسفندان، چماق و سگ های ما را گرفت وسوسه شود و دروغگو شود. بنابراین بهتر است هیچگاه ""گوسفندان""، ""چماق"" و ""سگ های نگهبان"" خود را به یک نفر نسپاریم**.

یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد. او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند. برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت تا اینکه ...

یک روز چوپان شروع کرد به فریاد: آی گرگ آی گرگ. وقتی مردم خود را به چوپان رساندند دریافتند که گرگی آمده است و یک گوسفند را خورده است.

آنان چوپان را دلداری دادند و گفتند نگران نباشد و خدا را شکر که بقیه گله سالم است. اما از آن پس، هر چند روز یک بار چوپان فریاد میزد: "گرگ. گرگ. آی مردم، گرگ". وقتی مردم ده، سرآسیمه خود را به چوپان می رساندند می دیدند کمی دیر شده و دوباره گرگ، گوسفندی را خورده است. این وضعیت مدتها ادامه داشت و همیشه مردم دیر می رسیدند و گرگ، گوسفندی را خورده بود!

پس مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشی ترین ها و قوی ترین سگ ها را ...

چوپان نیز به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها، دیگر هیچگاه، گوسفندی خورده نخواهد شد. اما پس از خرید سگ ها، هنوز مدت زیادی نگذشته بود که دوباره، صدای فریاد "آی گرگ، آی گرگ" چوپان به گوش رسید. مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند دوباره گوسفندی خورده شده است. ناگهان یکی از مردم، که از دیگران باهوش تر بود، به بقیه گفت: ببینید، ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است و استخوانهای گوشت سرخ شده و خورده شده گوسفندانمان در اطراف پراکنده است !!!

مردم که تازه متوجه شده بودند که در تمام این مدت، چوپان، دروغ می گفته است، فریاد برآوردند: آی دزد. آی دزد. چوپان دروغگو را بگیرید تا ادبش کنیم. اما ناگهان چهره مهربان و مظلوم چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چماق چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگها هم که فقط از دست چوپان غذا خورده بودند و کسی را جز او صاحب خود نمی دانستند او را همراهی کردند.

بسیاری از مردم از چماق چوپان و بسیاری از آنها از "گاز" سگ ها زخمی شدند. دیگران نیز وقتی این وضعیت را دیدند، گریختند. در روزهای بعد که مردم برای عیادت از زخمی شدگان می رفتند به یکدیگر می گفتند: "خود کرده را تدبیر نیست". یکی از آنها پیشنهاد داد که از این پس وقتی داستان "چوپان دروغگو" را برای کودکانمان نقل می کنیم باید برای آنها توضیح دهیم که هر گاه خواستید گوسفندان، چماق، و سگ های خود را به کسی بسپارید، پیش از هر کاری در مورد درستکاری او بررسی کنید و مطمئن شوید که او دروغگو نیست.

اما معلم مدرسه که آنجا بود و حرفهای مردم را می شنید گفت: دوستان توجه کنید که ممکن است کسی نخست ""راستگو"" باشد ولی وقتی گوسفندان، چماق و سگ های ما را گرفت وسوسه شود و دروغگو شود. بنابراین بهتر است هیچگاه ""گوسفندان""، ""چماق"" و ""سگ های نگهبان"" خود را به یک نفر نسپاریم**.


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/18ساعت 9:10 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

دلم برای کودکیم تنگ شده....
 
برای روزهایی که باور ساده ای داشتم
همه آدم ها را دوست داشتم...
 
مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم
مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود...
 
دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم
از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم
 
تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود
دلم برای خدا تنگ شده ...
 
خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم...
دلم برای کودکیم تنگ شده ...
 
شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت ..

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نوشته شده در سه شنبه 90/12/16ساعت 3:54 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

بغض های فروخورده

حس مچاله گی

تنهایی ودلتنگی

خدایا

من وهزار حرف نگفته

بارون بی امان انتظار

اینجا

این لحظه

خدایا خسته ام

خسته ازتقدیر تلخ


نوشته شده در سه شنبه 90/12/16ساعت 3:6 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

دلت را بتکان

اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین

بگذار همانجا بماند

فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش

قاب کن و بزن به دیوار دلت ...



دلت را محکم تر اگر بتکانی

تمام کینه هایت هم می ریزد

و تمام آن غم های بزرگ

و همه حسرت ها و آرزوهایت ...


باز هم محکم تر از قبل بتکان

تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!
.

 اس ام اس عاشقانه و رمانتیک 90

نوشته شده در سه شنبه 90/12/16ساعت 3:5 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

برای من دعا کن ...
اجابت ، مسئله نیست
نیاز من آن آرامشی ست ،

 که بدانم به یادِ منی.....

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نوشته شده در دوشنبه 90/12/15ساعت 10:9 عصر توسط الیاس پاکدل نظرات ( ) |

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

Design By : Pichak